Part5

Background color
Font
Font size
Line height

پلیس همواره به دنبال قاتل می گردد و در طی کالبد شکافی و چک کردن های مکرر علامتی مشترک روی گردن این افراد مانند گاز گرفتگی رخ داده !
مسئولین به دنبال کشف دلیل می گردند.
از شما خواهش مندیم در ساعات معلوم شده در شب های پنجشنبه بیرون از خانه حضور نداشته باشید.

تهیونگ بعد از عوض شدن موضوع اخبار هوف کلافه ای کشید و گفت:
+بدبختی جدید پیدا شد
-دیدی؟دور تر از شهرم که هستی میان دنبالت تو چشمشونی.
+خفه شو جیمین این چرت و پرتا چیه که میگی؟
-حقیقته دیگه.
+خب حالا شورشو در آوردی.
-کاملا درسته
+میخوای بیای تو خونه ی من زندگی کنی هیونگ؟من تنهام اینجام ک خیلی بزرگه برای منِ تنها.
-ترسیدی؟
+خفه شو بابا خوبی هم بهت نیومده.
-در هر صورت من به اون اتاق کوچیک بالایِ کتابخانه راضیم.

+باشه هیونگ

بعد از خوردن شام و بعد از جمع کردن میزغذا جیمین بعد از خداحافظی کوتاهی به تاکسی زنگ زد و رفت.
و تهیونگ هم به سمت اتاقش رفت و سعی کرد آروم بخوابه.

به ماه نگاه میکرد،،
مثل همیشه بود..
در حالِ حاضر ماه کامل نبود و ۲ هفته ی بعد ماه کامل میشد.

ماهِ کامل برای موجودات ماوراء همیشه دارای معنای خاصی بوده و در افسانه های بسیاری به خوش یمنی ماه کامل اشاره شده.
لبخند تلخی زد،،
گرگ سیاه منتظر بود !
سال هایِ زیادی بود که روی این صخره ایستاده بود و زوزه ی معترضی سر داده بود !
زوزه ای از غم برای دوری از جفتش و داشتن آن !
                                             .
                                             .

بعد از چندین ماه و غیبت طولانی دو پارت از این فیک تقدیم نگاهتون.
لطفا بهش عشق بورزید🤍
برای دوستانتون بفرستید و بهشون معرفی کنید.
بعد از خرداد آپ فیک ها منظم میشه.
-دوستدار شما ژولیت


You are reading the story above: TeenFic.Net