لِـثغرِك طٓـعمُ آخٓـر _ YOUR LIPS HAVE ANOTHER TASTE [قيد التعديل]

لِـثغرِك طٓـعمُ آخٓـر _ YOUR LIPS HAVE ANOTHER TASTE [قيد التعديل]

28,601 1,015 21

لا يفقد الرجل رجولته وإن عاش كأنثي بسبب عيشهِ رهينة أسرة سايكوباتية تجري تجاربها عليه ...سأجد نفسي وذاتي كاميليا فلقد خُلقت رجلا والرجال لا تموت ...PARK JIMINKAMILYA ANTONOFTCHI RANStarting: 25.9.2023All mine…

زوجة اب||tokyo revengers

زوجة اب||tokyo revengers

1,821 120 18

ماذا لو كان هناك أشخاص يمكنهم تغير المستقبل؟ماذا لو كان هناك شخص يهتم لشينشيرو و اخوته؟ماذا لو كان لايما شخص يهتم لامرها غير اخوتها؟ماذا لو كان أحدهم يحاول تغير اسوء الناس للأفضل؟مهم⚠️⚠️⚠️هذه الرواية ليست لي انما هي لاحد صديقاتي التي لا يمكنها فتح حساب في الواتباد بسبب مشاكل فنية في الهاتف كل ما سأفعله هو نسخ النص الذي ترسله لي و لصقه هنا…

Curse of the Snow

Curse of the Snow

16,352 2,387 58

همه چی از یه کلبه شروع شد..چقدر گذشته؟...یک ماه؟!...انگار سالهاست که باهمیم..کی فکرشو میکرد از یه طوفان ساده به اینجا برسیم؟..کی فکرشو میکرد یه زندگی کامل طول بکشه تا دوباره عاشقت بشم؟!ولی این بار...بهت قول میدم..مهم نیست چند بار..هر دفعه که متولد بشم پیدات میکنم و یه کاری میکنم بازم عاشقم بشی..حتی اگه درگیر یه نفرین بشیم..نفرین برف ها... ❄️…

the Azazel

the Azazel

16,952 513 3

یونگی و تهیونگ ، برای پیدا کردن هوسوک قدم به روستایی زیبا اما مردمی با اعتقادات عجیب میگذارند.روستایی که مردمش خدایی ندارند و از شیطان پیروی میکنند.اما اون شیطان با ظاهری فریبنده ، کی میتونه باشه؟تو!فرزند آدم!این شروع زندگی منه...زندگی اَزازِل!هیچوقت به آدمی..مشتی خاک سجده نکردم ونمیکنمبلکهتک تک فرزندان آدم را در آتش جهنم میسوزانمبه روستای هگنر خوش آمدید!(اَزازل)وضعیت: کامل شدهWriter:Monaverse.Romance.Horror.Incest.Mystery.Darkcouples :Yoonmin ,taekook ,hope/girl,Namjin…

رحلتي في عالم الانمي
مرحبا بك ب عائلتنا !

مرحبا بك ب عائلتنا !

739 32 7

ليس كل ما امام الكاميرا حقيقي! حتي تلك الحركات العفوية مقصودة وتمثيل طاقم ممثلين وعمل السلسلة الشهيرة "شينجيكي نو كيوجين" او "هجوم العمالقة" تحت اشراف استديو مابا للتصوير والاعلام واشراف الكاتب السيد/هاجيمي اساياما سبع سنوات من التصوير معاً الا انه ليس بينهم ود كما يظهر تبدأ القصة عندما يبدأ السيد هاجيمي بوضع هدفه السامي جعلهم مترابطون كعائلة ليس ك طاقم تصوير او حتي اعداء كما خلف الكاميرا فقط.. احداث من حياتهم امام وخلف الكاميرا عديدة، مشاكل كثيرة، كره وحب، مشاعر ورفض…

𝑺𝒕𝒐𝒏𝒆 𝑶𝒇 𝒀𝒐𝒖𝒓 𝑷𝒐𝒘𝒆𝒓

𝑺𝒕𝒐𝒏𝒆 𝑶𝒇 𝒀𝒐𝒖𝒓 𝑷𝒐𝒘𝒆𝒓

91,313 10,355 32

«کامل شده»داستان از اینجا شروع میشه که بعد از 1000 سال یک شخص آواتار با تمامی قدرت ها بدنیا میاد ولی هنوز با بدنیا نیومدنش لواتاریا جنگ رو با خوناشام ها و گرگینه ها شروع میکنن.کیــم تهیونگ رییس تمامی خوناشام ها و کیــم نامجون آلفا و رییس پک گرگینه ها با متحد شدن هم دیگه به جنگ با لواتاریا میرنو داستان با دنیا اومدن جئون جانگ کوک با چشمای رنگی شروع میشه......❥𝑵𝒂𝒎𝒆 𝑩𝒐𝒐𝒌:𝒔𝒕𝒐𝒏𝒆 𝒐𝒇 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒑𝒐𝒘𝒆𝒓❥𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝑻𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌-𝒀𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏-𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏❥𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:-𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆-𝑽𝒂𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆-𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒐𝒓𝒔-𝑺𝒎𝒖𝒕❥𝒕𝒉𝒆 𝒘𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓:𝑺𝒂𝒏𝒂𝒛…

ꪑꪗ ડ𝕥ꪊᦔꫀꪀ𝕥

ꪑꪗ ડ𝕥ꪊᦔꫀꪀ𝕥

73 13 4

*کامل شده*کاپل: ویکوکژانر:اسمات ،رومنس،مدرسه ایخلاصه:_ دیگه چجوری بهت حالی کنم که عاشقتم تهیونگ با عصبانیت نگاهش کرد و گفت:+جئون جونگکوک بفهم داری چجوری حرف میزنی من مربیتم_من میدونم دارم چجوری صحبت میکنم این تویی که متوجه نمیشی فقط میگی من مربیتم به درک که مربی منی دیگه کم مونده بود جلوی اون عوضی گریه کنه…

No Promises || لا وعود

No Promises || لا وعود

30,547 2,779 19

( نقية تماماً من الشذوذ ) هتافات جمهور تتعالى وأضواء كاميرات... معجبين في كل زاوية على المسرح.... لكن خلف تلك الستارة والكاميرات طفلان يتشاجران على أتفه الأسباب...سنرى الجانب الطفولي والعمر العقلي الحقيقي والغيرة بين شخصية الفنانين جونغكوك وتايهيونغ خلف الكواليس حينما يجمعهما تعاون على أغنية تتحدث عن الصداقة تم اختيار اسمها بعنوان" لا وعود"....جمعتهما أغنية عن الصداقة ثم من بعدها جمعتهما حياة عن الصداقة...رواية خفيفة لطيفة بسيطة... تخلو من الدراما الثقيلة وشلالات الدموع... الكثير من الدفء المشاعر الضحك...والقليل من الدراما ودائما وأبداً الرواية مجرد صداقة نقية…

ملحمة البحور السبعه

ملحمة البحور السبعه

1,787 42 24

البحر ..ذلك السر الأعظم ... الذي يخفي أكثر مما يظهر ... يمكن أن يكون عشقاً أو هلاكاً لكل من غاص في أعماقه أو حتى طفا على سطحه ... يحفظ أسراره بقوة كأم ممسكة بطفلها الوحيد لكن هذا الطفل يتفلت من وقت لآخر من يدها القابضة ليكشف لنا بعض خبايا أمه ..…

𝐎𝐍𝐄 𝐁𝐔𝐋𝐋𝐄𝐓

𝐎𝐍𝐄 𝐁𝐔𝐋𝐋𝐄𝐓

13,924 439 8

"اَعيدي ما سَرقتيه حَالًا" حينَ حاصرها في زاويةٍ عمياء بَعيدةٌ عَن الكاميراتِالمَزروعةِ في القَصرِ الملكي حالما سَرقت إحدى مُجوهراتِ العائلةِ الثمينة كان ضوءُ البَدر هو المُبدِدُ لظلامِ المُحيط حولهُما بِبراءةٍ كاذِبة مَدت إليه كَفها التي تَحمِل العِقد لَكنها صُدمت حين اِنحنى لِيوازي مُستواها مُردِفٍ "قَلبي يا إمرأة قلبي وَ ليس العِقد" تَنبيه!!الرواية نزلت سابقًا و تَم أرشفتهاأي أن هذا ليس تنزيلها الأول.. -حينَ يُقسم أمام صَديقهِ القِس أنهُ لَن يَقعفي الحُب لِأنه لا يتوافقُ مع مُعتقداتِه كونهُ ضابِط ذو مَكانةٍ مَرموقةِ وَ مُعتقداتٍ راسِخة مُستقيموَ مُتزِن عاطِفيًا ثُم وَ فجأةً في ذاتِ الليلة يَقعفي حُب لِصةٍ مُدمنةٍ لِلاحتيال ألقى القَبض عليها لأنها تجرأت وَ سَرقتهُ مِن مُعتقداته بِرصاصة واحدة فقط فما المَصيرُ الذي سَيلتوي لِيجمع بين قَدريهما مَعًا!! -جَميعُ الحقوق تَعود لي كَكاتِبة.-"رَصاصةٌ واحِدة يا اريا واحِدة وَ سينتهيأمرنا معًا" -…

𝑊ℎ𝑒𝑛 𝑌𝑜𝑢 𝐿𝑒𝑓𝑡 𝑀𝑒

𝑊ℎ𝑒𝑛 𝑌𝑜𝑢 𝐿𝑒𝑓𝑡 𝑀𝑒

3,670 760 24

نام فیک: وقتی ترکم کردیتعداد پارت‌ها: ۳۲ (کامل‌شده)نوبت آپ: سه شنبه‌هاژانر: ریل‌لایف، عاشقانه، غمگینتایپ: ورس_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠🏮𝑾𝒉𝒆𝒏 𝒀𝒐𝒖 𝑳𝒆𝒇𝒕 𝑴𝒆🏮در فراز و نشیب به دست آوردن خواسته‌هایم، من تو را از دست دادم... کاش می‌توانستم به عقب برگردم وانگ‌ییبو..._⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠شیائو جان قلب وانگ ییبو رو توی بدترین شرایط شکوند؛ طوری که سال‌ها شاید طول می‌کشید تیکه‌های شکسته‌شده‌ش رو جمع کنه...وقتی ییبو از همه چیز ناامید شده بود، بالاخره یک راهی پیدا کرد تا بتونه تو هوایی نفس بکشه که جان حضور داره...اون قرار بود نقش مقابل جان رو بازی کنه...وانگ ییبو برای نقش لان‌جان انتخاب شده بود تا روبه‌روی ووشیان قرار بگیره!_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠_⁠…

cruel love

cruel love

659 60 19

cruel love عشق بیرحم خلاصه:چهار تا پسر هات پولدار خونشون رو عوض میکنن چی میشه اونجا همسایه ی چهار تا پسر کیوت بشن و اون ها عاشق هم بشن ولی یکی ازون پسر هات ها استریت باشه چی میشه اون پسر کیوت یه بیماری بگیره و این بیماری هم بر اثر عشق باشه کاپل:هیونلیکس _ چانین _ مینسونگ _ بینمین _ویکوک _ نامجین _ یونمین _ ییژان _ و (جونگ هه و بوگوم و کریس و کای)ژانر:انگست، سد اند، هاناهاکی، دلخراش،کمی مافیایی⭕️نکتهههههههههه مهمممممممم :این فیک سد انده و هرکی از صحنه های خونی خوشش نمیاد و ناراحتی قلبی داره این رمان پیشنهاد نمیشه و این فقط یک رمانه اگر به آیدل مورد علاقتون توهین شد معذرت میخوام تاکید میکنم این فقط یک رمانه پس هرکی حرف بد و فش توی کامنت ها بده برخورد میشه.…

الزواج بالسر

الزواج بالسر

1,705 146 24

ساسكي اوتشيها: رجل أعمال مشهور يمتلك شركة في إيطاليا خطيبته كارين اوزوماكي... وسيم وبارد بعض شيء لا يهتم لمشاعر احد مخلص في عمله.... يجبره والديه على زواج وتختار امه هي من تكون زوجتهساكورا هارونوا : فتاة متوسطة اجتماعية... مات والدها في حادث سير ليتغير حياتها بالكامل... فهي جميلة جداً وطيبة قلب لديها صديقتين هيناتا وأينو.. حاولت ساكورا إيجاد عمل لتعمل في محل صديقتها أينو للزهور... لتمر حياتها بشكل طبيعي إلى أن تقابل ميكوتو والدة ساسكي تريد منها أن تكون زوجة له لتغير حياتها راس على عقبشكراً لك 😊…

فن‌فیک توی واتپد چی بخونیم؟

فن‌فیک توی واتپد چی بخونیم؟

24 0 5

💜🤍🍓⭐️اینجا قرار یه عالمه فن‌فیک‌ با ژانر و داستان متفاوت پیدا کنین.همشون تو ریدینگ لیست های خودم هست و لازم نیست برای پیدا کردنشون دنبالشون بگردین؛ توی هر پارت گفته شده تو کدوم ریدینگ لیست هستن.امیدوارم از فن‌فیک ها لذت ببرین چون خودم عاشقشونم که معرفی میکنم:) و امیدوارم ازشون حمایت بشههههههووت و کامنت و اینا نداریم و اپ مشخصی هم نداره:)…

~the♡wings~ <kookv-version>

~the♡wings~

8,560 882 13

اولش اخطار اسمات و ممکنه ترسناک هم باشه واسه ترسوها پساگه ترسویی نخون وخدا وند فرشتگان را از زیبایی به زشتی میکشاند ..بالهایشان را سیاه میکند و صورتشان را قبیحگناهشان چیست که همچین مجازاتی دارد مگر انها نیز مانند انسان ها گول شیطان را نمی خورند زمانی که شیطان توانست اولین فرشته را از راه حقیقی منحرف کند شروع داستان ما بودفرشته از بهشت تبعید شد و دیگر میان فرشتگان جایی نداشت وینگر سان نامی که انسانها به خواطر چهرشان به انها داده بودند اما از هر چیز دونوع یکی خورشید و دیگری ماهکسی چه میداند افسانه ها میگویند وینگر ها بالای ابر ها زندگی میکنند جایی که از دید انسانها پنهان باشند شب ها بیدار میشوند و به دنبال طعمه میروند اما کسی نمیدانند که یک فرشته هیچ وقت خسته نمیشه پس مواظب باش تا تو طعمه بعدی این موجودات زیبا اما عجیب نباشی 🥲😉ورژن کوک وی و ویکوک رمان the wings دوست عزیزم @Don_Mute…

ittotl (vkook)

ittotl (vkook)

3,240 176 18

" in the time of the love" به وقت عاشقیوضعیت : پایان یافته «داستان زندگی پسری که جفتش کسیه که ازش متنفره... راز های مختلف و پیچیده...اینجا همه چیز مبهمه! راز های زیادی هست که یک روزی بلاخره طلوع میکنن،و از پشت پرده های تاریکی و درد کنار میان! برملا کردن حقیقتی که پشت یک نقاب دروغین مخفی شده، کار سختیه مگه نه؟!چه اتفاقی برای شخصیت های این کابوس تلخ می افته؟!جواب این سوال رو هیچ کس نمیدونه. بیاید دست در دست هم قدم برداریم سمت پایانِ این کابوس...بیاید بفهمیم تو دلِ آدم های این قصه چی میگذره!»اسم: in the time of the loveژانر:Romance, Angst, Omegavers, Smut, Mafia, Secretکاپل: vkookکاپل فرعی: yoonmin, namjinنویسنده: zahra.d…

Untouchable✨

Untouchable✨

20,033 2,318 23

شیپ : کوکوی ، یونمین دارای اسمات ( خیلی نداره/:) (کامل شده )اولین رمان من هست . امید وارم خوشتون بیاد و حمایتم کنین لاوا❣️- دوماه طول کشید تا اعتمادشو جلب کنم.....ولی .... ولی توی یه روز گند زدم به همش .... لعنت به من ....…

 scaramouche /the Fourth betrayal

scaramouche /the Fourth betrayal

4,967 544 27

بعد أن خانته صانعته ثم أصدقائه من قرية الحدادين ثم الصبي الذي وعده بأن يبقوا عائلة للابد.. بعد ثلاث خيانات... إحتقر سكاراموش كل الكائنات الحية و أقسم على الانتقام لمن أذوه و أن لا يثق بأحدهم أبدا و لكن ماذا سيحدث عندما يلتقي بالفتاة اليوكاي التي شهدت مآسيه بعيني غراب هل ستبقى بجانبه كما وعدته أم ستكون خيانته الرابعةالغلاف من صنع المبدعة @1emavx_[genshin impact]…

Crestfallen |سرافکنده| Vkook

Crestfallen |سرافکنده| Vkook

2,774 248 16

𖤍 Couple : Vkook𖤍 Genre : Mafia_romance_smut_Psychology- چرا باید همچین حسی بهت داشته باشم ؟چیزیه که نمیتونم بگم...نمیتونم توضیحش بدم. - تو توی من چی میبینی تهیونگ ؟- نور جونگکوک...خیلی زیاد...هرگز همچین نور درخشانی ندیده بودم.هربار که میکشت، مرگ رو ملاقات میکرد .از نزدیک.مردمک چشمهای قهوه ای رنگش،به نرمی گشاد شد.درست شبیه یه چاله عمیق که برای بیشتر دیدن، رشد میکرد.خونهایی که پاشیده میشد و توی هوا پرواز میکرد انعکاس واضحی توی مردمکهای گشاد شدش، به جا میذاشتن.هنوزهم ضربان قلبش طبیعی بود.بدون هیچ نوسانی...اولین قطره خون روی پوست صورتش نشست و با تمام وجودش اون گرما و مرگی که به واسطه زندگی متولد شده بود رو حس کرد.پلک‌هاش رو‌ روی هم گذاشت و چشمهاش رو بست.همه چیز کند پیش میرفت...لرزش پلک‌هاش و به آرومی شدت گرفتن ضربان قلبش تنها نشونه هایی بودن که میگفت باید بره عقب...…