قصه سكس مصريه
قال لها: في إنحنائكِ ..تستغل خيوط ملابسك الحريريه.. فراغاً في مؤخرتك الساحرة ..لـتختبئ بين ثناياها الدافئة !! *يعني الكلسون فايت بطيزك* بس على طريقة عمو نزار قباني❤️🔥🔞🔞🔞🔞…
قال لها: في إنحنائكِ ..تستغل خيوط ملابسك الحريريه.. فراغاً في مؤخرتك الساحرة ..لـتختبئ بين ثناياها الدافئة !! *يعني الكلسون فايت بطيزك* بس على طريقة عمو نزار قباني❤️🔥🔞🔞🔞🔞…
((البربوك هو كعب البستوگة وهو مصنوع من الفخار بالرغم من كونة من الفخار الطين الا انة لا يغرق عند رميه بالماءوهو مثل على الشخص واسع الحيلة))) قصة تتحدث عن بنت تيتمت بعمر المراهقة.....راح تتعرض للغصب عالزواج من شخص يحبها ..و راح تضطر للزواج من عنده بسبب تهديده الها بشرفها....🔞🔞🔞🔞…
پسرِ مو بلند | 𝖫𝗈𝗇𝗀 𝖧𝖺𝗂𝗋𝖾𝖽 𝖡𝗈𝗒 -کامل شــده- همه چی از اونجایی شروع شد که دال، پسرِ ۵ سالهی کیم تهیونگ، با دیدنِ موهای بلند و آبیِ پسری، اون رو "مامان" صدا زد و این بود اولین دیدارِ اون پسرِ مو بلند و تهیونگی که کلِ زندگیِ بعد از جداییش از همسرش رو با جق زدن میگذروند! ژانر ↶ عاشقانه، فلاف، کمدی، چتاستوری، توییتر، ددیکینک، اسماتکاپل ↶«اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓«فرعی - سُپ»قسمتی از فیک ↶_از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین دریای موهات گیر کرد!_منم از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین شلوار و باکسرت گیر کرد!•روزِ آپ: یکشنبه ها•…
منحرف…
قصص قصيرة 💢🔅…
قصص جميلة جدا ⛱️…
قصص مشوقه🔅🔅…
_ خُدَع ، إحْدَاهُنّ تتراقص عَلَى إيقَاعِ الْفَنّ ، تتناغم تَتَلَاقَى بـ إتْقَان تَحْت رفرفات الْجُمْهُور ، ذَاكَ مَا يُدَّعَى بـ خُدَعٍ بـ نَكْهَة الْفَنّ " .فصــولاً قصيــرة .كل ما تراه عيناك من نسج خيالي و من خط أناملي فلا أُحلل السرقة.أي إنتقاد يساعدني على تغليف أخطائي فلا تجاملني .…
کاپل ها : یونمین - کوکوی - نامجین خلاصه : جیمین هر چند وقت یک بار به دیدن یونگی و خواهر برادرش میاد پیشش شون ولی چرا یه هیرپرید خرگوش با چند تا هیرپرید گربه انقدر صمیمین؟؟ 𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷%%%یونمین ... یونگی : که با یه بچه سکس میکنی ها؟ جیمین تعجب میکنه : بله؟! یونگی : چرا تو و ته لخت تو بغل هم بودید؟؟ 𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𖧷𖧷𖧷تهکوک.. کوک محکم مک میزنه و گردن ته رو کبود میکنه... ته : اه.... کوک.... نکنن.... دیک ته داشت داشت سفت میشد و به رون کوک میخوره..... 𖠄𖣘اسمات 𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𖧷𖧷𖧷نامجون از اتاق میاد بیرون و جینو از پشت بغل میکنه : جینی دوسش داشتی ایا؟ جین : مرگ درد دارممم نامجون : ببرمت خونه عزیزم...؟؟ و تو راه یه اتفاقی میوفته خودتون بخونید.... 𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢وضعیت : در حال اپ روز های اپ : جمعه کاپل اصلی : یونمین کاپل فرعی : کوکوی - نامجین ژانر : اسمات _ هیرپرید _ خانواده گی _ امپرگ…
جونگ کوک امگا پسری که از بچگی روی پای خودش وایساده و سختی های زیادی کشیده ...به کمک دوستش وارد شرکت RG میشه ولی نمیدونه که از اونجا زندگیش عوض میشه..... ~~~کیم تهیونگ گفت الان بهش؟یا من اشتباه شنیدم شاید گفت پارک تهیونگ نه؟ولی گفت کیم تهیونگ یعنی همونی که من بهش فحش دادم و البتهههه اه همونی که باهاش سکس داشتم رئیس شرکته....~~~کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی: یونمین،نامجین ،جیهوپزمان آپ:نامعلومفیک اولمع حمایت کنید دوستان👋😅🤗…
🚫پایان یافته🚫چیزی که تهیونگ حس میکرد بوی زیاد و شهوت برانگیز توت فرنگی و وانیل بود که منشاء ش جفت خودش بود و این باعث شد که توی ذهن تهیونگ کلمه هیت به رنگ قرمز و ابعاد بزرگ خود نمایی کنه!بخشی از فیک : تهیونگ خنده جذابی کرد و موهای امگاشو پشت گوشش انداخت+دلم برای هیتت تنگ شده بود_اهههههژانر : اسمات . امگاورس . فلاف . رمنس . امپرگکاپل : ویمیننویسنده : jiwoon و Sh.s*قسمت توضیحات خونده بشه (میتونم بگم ۸۵ درصد این فیک همش سکسه😂)I love you🥺💕🫂…
smut gay…
همه چیز در جهان درباره ی سکسه ، به غیر از سکس. سکس درباره ی قدرته" -اسکار وایلد خلاصه داستان : زمین : سال 2438 دنیا الان متفاوته : به وسیله ی هیولاهای بی رحم و ظالم حکمرانی میشه. تمام چیزی که اولین بلک برن میخواست آزادی بود. ولی چطور میتونی از پیرترین خون آشامی که وجود داره و پادشاه قوی ترین نژادی که تا به حال پاش رو روی زمین گذاشته فرار کنی...؟ ولی میز میچرخه (شرایط همونطور نمیمونه) خون آشام ها از دل شب طلوع کردن تا به سیاره ای که مال خودشون بود حکومت کنن و از اول کنترلش کنن قرن 25ام ، عهد سلسه مراتب ، تعصب ، طمع و رنج و عذاب بود. اون رزی بود که بین خارها اسیر شده بود. پادشاه بلند قد ، تاریک و جذاب بدون روح , بدون رحم ، بدون هیچ توانایی برای دوست داشتن و قدردانی ; مردی که بیش از اندازه حس مالکیت داشت. یک ارباب فریبنده با چشم های سبز دلربا، با یک روح مهربان ، موهای پریشان تیره و یک لبخند چال دار که قلبت رو به لرزه در میاورد. عشق دوران کودکی ، مردی که اولین باور داشت همونیه که میخواد ، مردی که باید باهاش ازدواج کنه ...تا این که سرنوشت مداخله کرد (Harry Styles & Zayn malik AU) [Persian Translation] Copyright All Rights Reserved @MollyNight ❌داستان خصوصيه ، قبل از خوندن ، پيج رو فالو كنيد❌ #48 in Persian FanFiction…
من إسرافي بحبي لقطتي قرّرت أن أكتب لها روايه تُخلد للأبد كي يتم ضرب مثال الحب بِنا❣️‼️عِبْرَة / سينتَصر الحب ولو بعد حين🕯.تتجسّد هنا بهذه الرواية مشاعر عظيمة قرّر كل من التومبوي يولاند وقطته المُدلّلة إفصاحها ومشاركتها لهذا العالم البائس الذي سيشرق من بعد هذه الأحداث الواقعيّة الخلابة ." الرواية ليست من وحي الخيال بل تمسّ من الواقع الكثير "أتمنى من أصحاب العقول الضعيفة عدم متابعة القراءة .. اطلعوا بسم الله الرحمن الرحيم لا يوجد هنا من يتم الإهداء له .. ! الجميع هنا خارج نطاق حُب الثنائي المُبهر لِذا ستكون أحرفي هذه لي أنا ومن تمتلك قلبي مع كل مياو تنطق بها❣️. نبدأ بشخصيات الرواية /الرئيسية .. هم يولاند ؛ تومبوي شعره طويل جسمه سكسي يبلغ من العمر 20 سنة .. جدّي شوي وعصبي ! لكن حنون( الدّنيا أجمع بالنسبة لميمي ) ميمي ؛ دلوعة التومبوي يولاند و وحيدة فؤاده شعرها قصير وملولو وتمتلك غرّة طريفة .. تبلغ من العمر 20 سنة .. السمراء الفاتنة واقطع الشخصيّات الفرعية /رعد ؛ تومبوي مُغترب يدرس بالخارج يمتلك شهادات عديدة .. شعره كيرلي .. عمره 22 .. أبيض البشرة .. ممكن غنوجة بأوقات محددة متى ما أراد. هديل ؛ طفلة التومبوي يولاند تبلغ من العمر 19 سنة والصديقة المقرّبة لمُدلّلته .. شعرها كيرلي وناصعة الب…
YES!BOSS[S2][یه رئیس سکسی جذابیه کارمند دست پاچه عاشق]#وضعیت:کامل💡💥نویسنده فیک: bangtanbear@💡💥مترجم:Soojungsa@#این فیکشن در اصل به زبان انگلیسی بوده و فقط کار ترجمه رو من انجام دادم .اجازه ترجمه هم از نویسنده گرفته شده.#برای خوندن فصل اول فیک به صفحه واتپد سوییتم مراجعه کنید.@Zyvxol…