بعد از تو
ییبو پسری که بعد از مرگ ناگهانی مادرش تنها میشه و مسئولیت زندگی ش را باید بعهده بگیره..و مراقبی که به سراغش میاد ..…
ییبو پسری که بعد از مرگ ناگهانی مادرش تنها میشه و مسئولیت زندگی ش را باید بعهده بگیره..و مراقبی که به سراغش میاد ..…
Smut bookShip:bakudeku>> +18 <
༭🦋 𝖢𝗁𝗈𝗌𝖾𝗇ꔵ Couple: Chanbaek ꔵ Genre: Omegavers, Romance, Smut, School Life, Dramaꔵ Writers: Elsaزندگی همیشه نه به تلخی زنندهست و نه به شیرینی که حالت رو به هم بزنه. تعادل بین این دو طعم با یک عشق نوجوانانه و تازه جوانه زده باعث میشه تا در هر حالت و هر لحظه لبخند بزنی و زندگی کنی. نارگیل یا نعنا... ترکیب این دو همون تعادل بین نفس کشیدن و زندگی کردن رو داره. این عشق نیازهایی رو برطرف میکنه و نیازهایی رو هم حسرت باقی میگذاره. با عشق تینیجری آلفای بوکسور و امگای نویسنده ما همراه باشید.﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌࿐ཽ༵🐰 @WildBeauty_Fic…
حالا دیگه دنبال تو نمیگردم. شاید اگر دستم رو دراز کنم بتونم خیالِ بودن با تو تا ابد رو بردارم و بذارمش همون جایی که میخوام، زیر اون تک درخت.ولی الان تقریبا دو سال میگذره...تو رفتی و رقصیدن با تو، توی اون دشت پر از گل های زرد، خام ترین خیال من باقی میمونه. واسه همیشه.✨.....Couples : vkook , jikook , yoonmin…
چانیول یه بلاگره و برای ساختن محتوا و تبلیغ، پاش به کافه "پشمک" باز میشه. اونجا یکی از مشتریها توجهش رو به شدت جلب میکنه: بیون بکهیونی که صاحب یه آنلاینشاپ بافتنی عه و از قضا تارعنکبوتهای گوشهکنار کافه کار اونه؛ موهای قرمز اون پسر تنها چیز "پشمکی" اون کافه بود!☆☆☆_ فکر میکردم استریت باشی.+هرکی برای تو گی نباشه احمقه بکهیون!☆روزمره؛ اسمات؛ مینی فیک؛…
A collection of ghazals written by me. Strings of some unspeakable words.…
باکوگو و میدوریا چند ساله که ازدواج کردنهمه چی بنظر آروم و دوست داشتنی میومد تا وقتی که ایزوکو متوجه سرد شدن باکوگو میشه...________ __________-bakudeku-tododeku…
𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑆𝑢𝑛 𝐹𝑙𝑜𝑤𝑒𝑟𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑تو به دنیا اومدی تا بخشی از وجود من باشی، تو هستی تا به من ثابت کنی میشه به لبخند خدا امیدوار بود...…
🐷: جانگا میدونستی پنگوئنها از حیواناتی هستن که وقتی برای خودشون جفتی انتخاب میکنند، تا آخر باهاشون میمونند؟؟؟🐰: نه، چه جالب. 🐷: آره خیلی جالبه، حالا میشه تو پنگوئن من باشی و من پنگوئن تو؟𝐹𝑖𝑐 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝑊ℎ𝑒𝑛 𝑌𝑜𝑢 𝐶𝑙𝑜𝑠𝑒𝑑 𝑌𝑜𝑢𝑟 𝐸𝑦𝑒𝑠𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡, 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝑆𝑐ℎ𝑜𝑜𝑙𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑆𝑢𝑛 𝐹𝑙𝑜𝑤𝑒𝑟𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑…
هر چپتر یک وانشات جداست*-Mha…
کاپل ها : یونمین - کوکوی - نامجین خلاصه : جیمین هر چند وقت یک بار به دیدن یونگی و خواهر برادرش میاد پیشش شون ولی چرا یه هیرپرید خرگوش با چند تا هیرپرید گربه انقدر صمیمین؟؟ 𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷%%%یونمین ... یونگی : که با یه بچه سکس میکنی ها؟ جیمین تعجب میکنه : بله؟! یونگی : چرا تو و ته لخت تو بغل هم بودید؟؟ 𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𖧷𖧷𖧷تهکوک.. کوک محکم مک میزنه و گردن ته رو کبود میکنه... ته : اه.... کوک.... نکنن.... دیک ته داشت داشت سفت میشد و به رون کوک میخوره..... 𖠄𖣘اسمات 𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𒁂𖧷𖧷𖧷𖧷نامجون از اتاق میاد بیرون و جینو از پشت بغل میکنه : جینی دوسش داشتی ایا؟ جین : مرگ درد دارممم نامجون : ببرمت خونه عزیزم...؟؟ و تو راه یه اتفاقی میوفته خودتون بخونید.... 𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢𖠢وضعیت : در حال اپ روز های اپ : جمعه کاپل اصلی : یونمین کاپل فرعی : کوکوی - نامجین ژانر : اسمات _ هیرپرید _ خانواده گی _ امپرگ…
🔥نام رمان : #MY_LITTLE_ANGEL#فرشته_کوچولوی_من 🔥ژانر : #عاشقانه #اروتیک #بزرگسال #دارک #درام #گی🔥خلاصه :برایان فرشته روشنایی که بخاطر اذیت و آزار هم نوع هاش مجبور میشه دنیاشو ترک کنه.....زندگی تو دنیای انسان ها سخت و خطرناکِمخصوصا واسه پسر سفید و دوست داشتنی مثل اون که گی هم هستهمه چیز آرومِ تا وقتی که یکی شروع به کشتن دخترای کلابش می کنه برایان در تلاش برای پیدا کردن قاتل با مردی رو به رو میشه که کابوس شبای هر فرشته روشناییِ.......موجودی که همه وجودش پر از خشونت و کشتاره موجودی که قدرت و شرارت خالصِسایروس هرچی که سر راهش باش رو نابود می کنه هر چی که بخوادو به دست میارهمخصوصا اگه فرشته کوچولویی باش که آتیش شهوت و نفرتو بعد از سال ها دوباره تو وجودش شعله ور کرده باشاون خودِ ترسِ اون یکی از سه شوالیه فرشته های تاریکیِ......…
این یه داستان ایرانیه شخصیت هاشم ایرانین و توی واقعیت وجود دارن اما داستانش از خودمه آرمین یه بیبی بوی خیلی کیوته که زندگی خیلی سختی داره وقتی که چندتا از قلدرای محل میگیرن که اذیتش کنن یه ددی میادو نجاتش میده و از اونجا...این داستان قطعا نوشته های +۱۸ داره پس اگر خوشتون نمیاد نخونین…
کہانی ہے ایک ایسی لڑکی کی جو عشق میں ہارنے کے بعد انتقام کے لئے ایسے اقدام اٹھائے گی کہ دنیا اسے رکھیل کے نام سے پکارے گی۔…
اون ها پدر و مادر نبودندابزاری برای شکنجه دادن بودنداون فقط منتظر یک ناجی بود...اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود…
×چرا؟+چون مادر لعنتیم رفت و من و با یه پدر گی تنها گذاشت....من فقط 15 سالمه…
با صدای نسبتا بلندی صدا زد:"آقا!" نمی دانست اما گویا این لحظه ای بود که بار ها در اشعار عاشقانه ی چینی به خطِ چشم نوازِ کانجی، بر صفحه ی کاهیِ کاغذ سُراییده شده بودند... او هم زیر چشمی نگاهی به مرد انداخت و سرش را پایین آورد. +حالا دیدید نباید از من فرار میکردید؟...اگه من نبودم معلوم نبود...._آخه من که شما رو نمیشناسم...گفتم شما هم...فوری حرفش را قطع کرد. صدایش چه گوش نواز و دلنشین بود. آه! مثل اینکه داشت خواب میدید.غم به دلش ریخت. متاسف شد که چرا تا آن مدت حتی یک بار فرصت اظهار عشق به او پیدا نکرده بود. +حالا من رو میشناسید؟POSTER: Lisa Perrin…
𝗁𝗒𝗎𝗇𝗅𝗂𝗑 -عشق مثل ستارههایِ کوچک روی بینی و زیر پلک فلیکس متولد شده بود تا ابدش رو متعلق به خودش بکنه، اون ها داغ بودند و سوزناک و هیونجین بی پروا به سمتشون اوج میگرفت، اما حواسش نبود که ستارهها مریض شده بودند." میتونی لمسم کنی؟ اونا میگن لمس کشندهیِ تو تنها راه درمان ستارههای بیمار منه. " - - - - psychological. romance . angst . drama . smut .…
لی لی دختره دورگه ایرانی کره ای که بعد از سالها به ارزوش میرسه و ایدل میشه اما داستان اینجا تموم نمیشه.دختر داستان ما عشق رو تجربه میکنه عشقی ممنوعه:)..+میترسم خیلی میترسم اگه نزارن باهم باشیم چی_نترس دخترم تو ماله منی نمیزارم ازم جدات کنن:)ژانر:-رمنس-کمی طنز-هپی اندبرای دیدن چنل تلگرام میتونید bery56bery سرچ کنید و چنلو با همین اسم فیکشن پیدا کنید🩷…