•Sofia•
سوفیا" نام و داستان زندگی دختریه که افسردگیش تمام لحظات زندگیش رو در بر گرفتهاما یه مرد میتونه معادلات آدمو بهم بریزه؟مثلا جای زخمات رو بفهمه و دقیقا جوری پانسمانش کنه که دیگه خودِ قبلیتو یادت نیاد.2020 - Completed…
سوفیا" نام و داستان زندگی دختریه که افسردگیش تمام لحظات زندگیش رو در بر گرفتهاما یه مرد میتونه معادلات آدمو بهم بریزه؟مثلا جای زخمات رو بفهمه و دقیقا جوری پانسمانش کنه که دیگه خودِ قبلیتو یادت نیاد.2020 - Completed…
نام فیک:دلتنگتم💜شخصیت های اصلی:کیم تهیونگ،پارک جیناشخصیت های فرعی:جانگ هوسوک،مین یونگیژانر:عاشقانه،هپی اندوضعیت:پایان یافتهخلاصه:جینا بخاطر یه مسئله دوست پسر کیوتش رو 5 سال ترک میکنه! و وقتی برمیگرده دوست پسر کیوتش دیگه همون پسر نبود! تهیونگ دیگه مراعات زمان و حال رو نمیکنه و هر کاری رو سر جینا انجام میده ولی وقتی راز جینا رو میفهمه....امیدوارم از خوندن این فیک لذت ببرید.. ♡…
کیم تهیونگ رییس باند دارک یکی از خطرناک ترین باندهای مواد مخدر و قاچاق اعضا در کره است که ورود به گروهش فقط و فقط یک شرط داره اونم بازی کردنه هرکسی که بازی رو برنده شه وارد گروه میشه و هرکسی که ببازه ...جئون جنگکوک پسر تخس و لجبازی که عاشق بوکس 🥊 و خانوادهاشه چی میشه اگه به خاطر برادر کوچکترش جیمین درگیر بزرگ ترین و خطرناکترین باند مافیای جهان بشه ..چی میشه اگه کل این اتفاق ها فقط یه اتفاق نباشه و..و تو این بازی تاریک کدوم یکی از این دو بازیکن زنده میمونه رییس بزرگ ترین باند مافیای کره یا یه پسر معمولی ..و چی میشه که راز های بیشتری پشت این دیدار به ظاهر تصادفی باشه ..ژانر: جنایی/مافیای/اسمات/رومنس/درام/خشنکاپل ها: تهکوک /یونمین/نامجینوضعیت: در حال آپ#1 عاشقانه#1درام…
پسرِ مو بلند | 𝖫𝗈𝗇𝗀 𝖧𝖺𝗂𝗋𝖾𝖽 𝖡𝗈𝗒 -کامل شــده- همه چی از اونجایی شروع شد که دال، پسرِ ۵ سالهی کیم تهیونگ، با دیدنِ موهای بلند و آبیِ پسری، اون رو "مامان" صدا زد و این بود اولین دیدارِ اون پسرِ مو بلند و تهیونگی که کلِ زندگیِ بعد از جداییش از همسرش رو با جق زدن میگذروند! ژانر ↶ عاشقانه، فلاف، کمدی، چتاستوری، توییتر، ددیکینک، اسماتکاپل ↶«اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓«فرعی - سُپ»قسمتی از فیک ↶_از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین دریای موهات گیر کرد!_منم از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین شلوار و باکسرت گیر کرد!•روزِ آپ: یکشنبه ها•…
[Completed]خلاصه:تهیونگ، دانشجوی فعال و سرزندهی ترم آخر رشتهی نقاشی، مدتی بود که از پسر ساکت و آروم ترم پایینی رشتهی موسیقی خوشش اومده بود. چیزی تا پایان سالهای دانشجوییش باقی نمونده بود، باید شانسش رو امتحان و بهش اعتراف میکرد؛ خوششانس بود یا بدشانس؟ آیا این احساس، همون عشقی بود که همیشه به انتظارش نشسته بود؟ هیچکس از آینده با خبر نیست، تهیونگ هم از این قاعده مستثنی نبود. این شروع اتفاقهای خوب بود یا نوید دهندهی روزهای سخت و تاریک؟•کوکوی ایو•رمنس، انگست، اسماتWr: Hb…
" پایان یافته"اون فقط یه دختر ساده بود که برای استخدام توی شرکتی به نام J.k ، درخواست داده بود غافل از اینکه اتفاقات دارکی درونش به وجود میادو افراد سردو ترسناکی داره که باعث میشه هر کسی مو به تنش سیخ شه همش تقصیر خودش بود که با پای خودش رفت تو تله و درگیر ماجراهای عجیبی شد ... حالا تو اون گودال عمیق وسط گیجی و نا آگاهی ناخواسته به کسی دل میبنده ... ___________________________شخصیت های اصلی : جونگکوک ، هه را ، شوگا ، جیمین ، مینانویسنده : راشلکاپل : استریت ( boy × girl )ژانر : انگست ، رمنس ، اسمات ، زندگی روزمرگی ، عاشقانه ، *قوانین و مقررات یه کشور . شغل ها و شخصیت ها هیچ ربطی به زندگی واقعیه ما نداره همه از ذهن نویسنده به وجود اومده ...…
یه موجود کوچولو یه شبه زندگیمو عوض کرد ..______کیم تهیونگ ، فرد ۲۶ ساله ای که خانواده شو تو ۸ سالگی از دست داده الان صاحب یکی از بزرگ ترین شرکت های جهانه کسی که همه با شنیدن اسمش سر خم میکنن ..اون یه آدم پولدار ، مقرراتی ، تنها ، سرد و خشک که کسی تاحالا لبخندشو ندیده چون اون کل خندش تو یه پوزخند خلاصه میشه ...______جئون جونگکوک یه پسر ۱۸ ساله ی بانمکی که نسبت به بقیه پسرا هیکل ریز تر و ظریف تری داره ..اون کسیه که پدرشو تو بچگی از دست داده و مادرش برای پول هر کاری میکنه و بنظرش جونگکوک مایه ننگ و خجالتش ...______نام : تغییر بزرگ ژانر : عاشقانه ، کمدی ، روزمره ، درام کاپل : ویکوک وضعیت : کامل شده…
+بالا بیار_هیچ میدونی چیو دارم بالا میارم+فقط بالا بیار_دارم عشقتو بالا میارم----ژانر:اسمات🔞هاناهاکیامپرگعاشقانه…
🌻 من خوبم 🌻✪نویسنده : سرندیپیتی ✪کاپل : کوکمین ✪ژانر : درام، عاشقانه، قسمتی از زندگی، اسمات ✪آپ : یک بار در هفته ✪خلاصه :سرنوشت؟ نه این انتخاب خود آدمهاست که اونها رو توی مسیری که باید باشن، میکشونه و این انتخاب جئون جونگکوک، دانشجوی سال آخر رشتهی معماری بود که اولین فرصت برای دیده شدنش رو قبول و در معروفترین شرکت مهندسی کشور، مشغول به کار شد؛ و شاید این نقطهی اغازی برای زندگی عاشقانهاش بود، جایی که پیشنهاد عجیبتری رو قبول کرد، پرستاری از یه بچه...پرستاری از تنها پسر رئیس پارک جیمین و شروع زندگی مشترکش با خانوادهی پارک.…
″من مریضتم تهیونگ″″مهم نیست″″اسم من تو لیست مریضای روانیه″″اهمیتی نمیدم...″″دوست داشتن من گناهه...″″پس در این صورت من یه گناهکار به حساب میام″کاپل اصلی : کوکویکاپل های فرعی : یونمین؛نامجینژانر : عاشقانه، روانشناسی، تیمارستانی، درام، اسمات…
جانگ کوکی که مجبور میشه تن بده به ازدواج اجباری ، ولی نه یه ازدواج اجباری عادی! ازدواج با همجنسش و همچنین رقیب دوران دبیرستانش ... ولی آیا قراره دچار سرنوشت بدی بشه ؟ژانر : ازدواج اجباری / عاشقانه / اسمات / LGBTQ کاپل : ویکوک نویسنده : Artam[ وضعیت : تمام شده ]𝙄𝙉 𝙏𝙃𝙀 𝙀𝙉𝘿 :)…
اسم:چشمان درخشان توکاپل:سکای، کریسیول ژانر:رمنس، انگست، ددی کینک، اسماتنویسنده:هیلداچنل: AmorFiction خلاصه:اوه سهون 32ساله رئیس یه شرکت بزرگ هر روز که به شرکت میاد با یه پسر17ساله کیوت که اصرار داره بهش علاقمنده مواجه میشه که ازش میخواد باهم یه رابطه عاشقانه رو تجربه کنن.تفاوت سنی زیادشون میتونه مانعی باشه برای رد کردن اون پسر کوچولو یا بالأخره کیم جونگین با پافشاری میتونه آجوشی مورد علاقشو راضی به شروع یه رابطهی عجیب بکنه؟!…
سقطش کن !+چی ؟بار دیگه صداشو بلند تر کرد و دستاش رو انقدر سفت مشت کرده بود که سفید یخی شده بودن _هعی کیم ری وو بهت گفتم سقطش کن…
"وقتی پای یک آدم بد وسط باشه، فقط یک آدم بدتره که کنارش میمونه."لیانا اوبرین ، معروف به "پرنسس قاتل شب ها" دخترک جوان که بازی های بی انتها سرنوشت، او را مجبور به نجات جان خود و برادرش در دنیایی پر از بی رحمی و عذاب کرده است. کایروس والکر ، پسر بزرگ ترین قاتل سریالی فیلادلفیا / مردم اون رو " وارث خون " میشناسن. هردو به نوعی پایبند به این زندگی تاریک اند. زنجیر شده اند به این صندلیِ عذاب، و اسیر تابوت های مرگ زیر خرواری از خاک . دو قاتل بی رحم، برای گرفتن انتقام تمام بی عدالتی هایی که دنیا در حق اونها کرده، تا کجا پیش میرن؟دسته ی آدم بد های والکر ، پیروز این میدان غرق شده در خون ست. وارث خون تصمیم به نشستن روی تخت سلطنتیش داره و لیانا تاج رو روی سرش میزاره. ᵈʳᵃᵐᵃ • ˢᵐᵃᵗ • ʳᵒᵐᵃⁿᶜᵉ…
نام فیک:فراموشم نکن.. :)شخصیت های اصلی:تهیونگ،جیمین،جین هو،میاژانر:عاشقانه،کمی کمدی،هپی اندوضعیت:پایان یافتهخلاصه:تهیونگ و جیمین مجبورن با دخترای سهامداران شرکت پدرشون ازدواج کنن! تنفر بین این 4 نفر شکل میگیره و هر بلایی سر هم همدیگه میارن! ولی به مرور زمان...یه احساساتی بینشون شکل میگیره... اولین فیکم تو واتپد😁امیدوارم از خوندن این فیک لذت ببرید♡…
👑 پادشاه مرده 👑✯نویسنده : سرندیپیتی✯ژانر: رازآلود، امگاورس، سلطنتی، اسمات، عاشقانه، درام✯کاپل: کوکمین✯اپ: یک بار در هفتهخلاصهی داستان: جنگیدن در راهی مشترک اما برای اهدافی متفاوت... تعریف درستی از دلیل هممسیر شدن جئون جونگکوک، پادشاه جوان جمهوری کره، کشوری که سالها قبل حکومت خاندان سلطنتی رو مشروطه اعلام کرده و رهبر امگاهای از شهر گریخته، یعنی پارک جیمین. تقلا و تلاش جیمین جز برای رسیدن به آزادی و برابری سه گونهی الفا و بتا و امگا نیست و جونگکوک، برای رسیدن به گمشدهاش دست به هر کاری میزند؛ حتی تظاهر به کسی که حقیقتا نیست.…
ویلیام به عنوان شاهزاده امپراطوری و اولین فرزند پادشاه به شخصی بیرحم و با جذبه معروفه. شخصی مرموز و مورد احترام مردم اشراف زاده ها و گارد سلطنتیویلیام 27 ساله تا این سن با کسی رابطه عاشقانه نداشته یا حداقل کسی از این مورد تو زندگی اون خبر نداشته و این در حالیه که اون مخفیانه عاشق آریانا دختریه که کنار اتاق ویلیام زندگی میکنه و مهمان این امپراطوری بزرگهدختری که بخاطر زیبایی محسور کنندش شناخته شده. پرنسسی از شمال که با ادامه زندگیش متوجه راز های کثیف این قصر میشه و برای ادامه زندگیش تو همچین جایی به ویلیام احتیاج دارهکسی که آریانا از اون میترسه…
- اینجا کجاست درحالی ک سرمای نگاهش نگران کننده بود لب زد : جایی ک بهش تعلق داری - چی؟! ... من...منظورت چیه+اینجا جاییه که تو باید میخوابیدی... ن هانای من- ته...تهیونگ چی میگی؟! + خیلی واضحه جونگکوک...خواستم طعم مرگ و بچشی.. حالا برام مردی-ولی.... تو من و گول زدی+ هاه.... تو باور کردی داستانای عاشقانه منو؟! - عوضی+ بلند تر بگو نشنیدم.. - چرا.. فقط بگو چرا+ احمق کوچولو…
تا ابد نورت میشم ییبو؛ فقط یک بار دیگه آفتابگردون من باش!ژانر: فانتزی و عاشقانه…