Archangelic
Archangelicهمتای فرشتهکاپل: هونهان، چانبکژانر:رمنس.درام.اسمات. ددی کینکنویسنده:@m_a_h_i_0_1چنل: @hunhanerafanfin و @exohunhanfanfictionاینستاگرام: @hunhanfanfictionسایت آپلود:www.exohunhanfanfiction.blogfa.com…
Archangelicهمتای فرشتهکاپل: هونهان، چانبکژانر:رمنس.درام.اسمات. ددی کینکنویسنده:@m_a_h_i_0_1چنل: @hunhanerafanfin و @exohunhanfanfictionاینستاگرام: @hunhanfanfictionسایت آپلود:www.exohunhanfanfiction.blogfa.com…
چی میشه اگه یه روز که انتظار داری مثل همه روزا عادی بگذرونی با یه برخورد سریالی یه نفر تمام قواعد زندگیتو بهم بریزه؟ یهو زندگیتو از این رو به اون رو کنه؟...#چانبک#هونهان #فلاف روزمره #اسمات #کمدی #happy endوضعیت:پایان یافته✔️…
🖇|•انفورسر𓄵🖇|•فصل اول کامل شد🖇|•ژانر:اکشن|جنایی|انگست|اسمات+18 |سیاسی|رمنس🖇|•نویسنده:مستانی🖇|•کاپل:چانبک|هونهان🚬🖇|•روزهای آپ:شنبه ها،سه شنبه ها🖇|•وضعیت:فیک بلند🖇|•به دلیل داشتن صحنه های جنایی و خشن این فیکشن محدودیت سنی دارد🔞⛓️توجه⛔این فیکشن در حال آپ هستش⛔بیون بکهیون(آندراس) حاصل گناه پاپ و راهبه کلیسا مردی ساکن آمریکا و یکی از شهروندهای قدرتمند آمریکاس دخالت و نفوذ بالای تو سیستم کشورداری کشورهای مختلف داره و مثل ویروس به هر اطلاعاتی که بخواد دسترسی پیدا میکنه کیلددار همه درهای بسته و نابغه_ریاضی یک جنایتکاربزرگ که حکومت تاریکی رو روی زمین ایجاد کرده🗝💥پارک چان یول پسر سرلشکر پارک یکی از فرماندهان بزرگ و نامی کره_شمالی برای حفاظت از امنیت و اطلاعات کشورش مجبور میشه ریسک خطرناک و بزرگی به جونش بخره مردی که سالها از عمرش صرف خطرناک ترین ماموریت زندگیش و دستگیر کردن شیطان بزرگ بیون آندراس میکنه...⛓🔗🚬…
چند گام لازمه تا بتونی صاحب قلب کسی بشی؟سوال سختیه ولی آیا جلوی جونگین عاشق رو میگیره؟ژانر:رومنس_فلاف_زندگی روزمره_اسماتکاپل ها:سکای و با حضور افتخاری چانبک🥰📢پایان یافته🥳🎉…
🦋☽ زیبــای وحشـی⛮ کاپـل: چانبــک⛮ ژانــر: عاشـقانه، تاریـخی، امپـرگ، امگـاورس، اسـمات⛮ نویسـنده: السـا و بری⛮ ادیتور و بازنویس: السـابیون بکهیون، امگای زیبایی که به دستور امپراطور مجبور به ازدواج با اون آلفای روانی میشه.پارک چانیول، امپراطور پایتخت با بیماری روانی سختی از دوران کودکی خودش دست و پنجه نرم میکنه و حالا به خواسته پدرش تصمیم میگیره فرزند وزیر بیون رو به همسری خودش دربیاره. اما آیا این تصمیم میتونه آینده هردوی اونها رو نجات بده؟ یا سرنوشت چیزی دردناکتر براشون رقم زده؟…
✴️Wake up and save me✴️"بیدارشو و نجاتم بده"نویسند : boom✨ژانر : رومنس، درام، اسمات، انگست، رازآلود، جنائی...کاپل ها : چانبک(اصلی)، کایبک، کایسو، هونهان و کریسبک،...🔥 خلاصه 🔥تلاقی دو زندگی متفاوت...از دست دادن عزیزان...تنهایی...جدایی از عشق اول و عاشق یه مرده شدن ؟!بیون بکهیون پسر هفده ساله ی یه خانواده ی معمولی با زور پیرمردی که برای نوه ی از دست رفته اش آرزوهایی داره دزدیده میشه و برای همیشه مسیر زندگیش تغییر میکنه...روز ها و شب ها با اون جسم بی حرکت سر کردن بهش حس مرگ میداد ، اما هیچ وقت تصور نمیکرد که با باز شدن اون چشم ها و صدا زده شدن اسمش با اون تُن صدا چنان بلایی سرش بیاد که دنیای تاریکش زیر و رو بشه..."+تو جدی زنده ای ؟!_فکر کنم...تو چی فکر میکنی ؟!+نمیدونم...فقط میدونم هیچ وقت نبودی ، بودنت عجیبه !!_ولی تو از یه جایی به بعد بودی...من داشتمت...چه با میل خودت چه با زور...تو برای من بودی و همیشه هم میمونی "💌#chanbaek #exo…
name:ugly fan and hot fuckercouple:chanbeakGener:🍓اسمات🔞،خشن،عاشقانه،فلافwritet: maya^^وضعیت:کامل شده☑️قسمتی از فیک 🎄🎇⬇⬇_تو خیلی زشتی بیون!❎پارک چانیول تاپ آیدل معروف کره....کسی که بکهیون تا چشمش رو باز کرد عاشقش شد تو صورتش زل زد و با بی تفاوتی تمام این جمله رو تو صورتش کوبوند!بکهیون با بغض دنده رو عوض کرد و تمام سعیش رو بر نلرزیدن صداش گذاشت._ببخشید قربان!💢_البته میتونی جذاب باشی!_چطوری؟بکهیون خیلی سریع پرسید وچانیول پوزخند ترسناکی زد تو جاش تکیه داد و در مقابل نگاه ذوق زده بکهیون با سردی زمزمه کرد_اگه بزنی کنار و اجازه بدی یه دل سیر کتکت بزنم... اون زخما میتونه جذابت کنه!💫💥و لحظه بعد بکهیون به معنای واقعی کلمه قفل کرده بود...…
"یادت باشه! اگه تو نباشی، هر بار هوا سرد بشه و سپتامبر از راه برسه، من یاد تو میافتم. هر وقت از کنار اون مغازه کتابفروشی قدیمی رد بشم، یاد تو میافتم. هر بار که از اون پل رد بشم و آسمون پر ستارهی بالای سرم رو ببینم، یاد تو میافتم. لعنت بهت... حتی فکر کنم با نفس کشیدن هم یاد تو بیافتم. حالا... حالا بهم بگو. چطور میتونی بری وقتی یه خری مثل من دوستت داره؟!"☁️☁️☁️"Remember!"Couples: Vkook, Chanbeak Genre: slice of life, romanceWriter: NilaraTelegram Channel: @Vellichor_magazine…
رابطهاش با سهون قبل روز تولدش عالی بود. سهون با خنده نگاهش میکرد و خاطرات روزش رو براش تعریف میکرد. وقتی میدیدش بغلش میکرد و کلی کارهای دیگه که دوستهای صمیمی با هم میکنن؛ ولی بعد از اون روز نحس، حتی یک بار هم خندهاش رو ندیده بود.. همش نگاههای سرد و دیوونه کننده! در مقابل این رفتارهای سهون بکهیون جوابی به جز معذرت خواهی نداشت. اما برای چی عذرخواهی میکرد؟ اون واقعا حق داشت تا از این یکنواختی زندگیش خسته بشه.. سهون چش شده بود؟ اون به هیچ عنوان سهونی نبود که قول داده بود همیشه کنار دوستش، بکهیون باشه.. درسته. دوستش، بکهیون! سهون هیچوقت هیچ قولی به شریک زندگیش، بکهیون نداده بود...کاپل: سهبک ، چانبک (یکطرفه)ژانر: درام ، هیجان انگیز ، رمانتیک ، مافیا ، اسماتهپی اند.…
معرفی فیک های خفنی که عاشقشون میشین ...با هر ژانر و کاپلی که دوست دارین .پشیمون نمیشین 😉…
خلاصه... داستان از اونجایی شروع میشه که یه دانش اموز جدید به کلاسشون اضافه میشه....._من فقط این حس رو نسبت بهت دارم اوه سهون ...ازت متفرمName:I hate youGenre:Romantic_SmutCouple: Sekai_kaihun_Chanbaek…
♧اسم فیکشن: شکلات و یخ♤ژانر: رومنس، اکشن، انگست، رازآلود، اسمات♧کاپل: کایهون/سکای ورس ، چانبک (هردو اصلی)♤ فصل اول کامل. قرار بود فقط یه جیب زدن ساده از یه مرد خوشتیپ توی کلابی که کار میکنه باشه،نفهمید چی شد که از جیب زدن به چشیدن یه شکلات جهنمی رسید؟شکلات ممنوعه ای که شاید تاوان مزه کردنش، زیر رو شدن زندگیش بود.........بکهیون ، برادر کوچیک تر و دردساز سهون ، میدونست نباید عاشق چانیول بشهاینجا قصه های پری نبود که شاهزاده و گدابتونن کنارهم خوشحال زندگی کنناما دست خودش هم نبود که دلش با دیدن شاهزاده ی این روزای زندگیش ، تند تر می تپید..!…
🍂فیکشن : ichou 🍂کاپل: چانبک🍂ژانر: درام، تاریخی🍂محدودیت سنی: +18…
#سه فرمانرواییکاپل:کریسهو،سکای/کایهون،چانبکژانر:امگاورس،خوناشامی،ماورایی،تخیلی،رمنس،اسماتقشنگا،این فیک با دوتا فیک دیگه ارتباط داره. #jemini_power3 #WeCannotRememberو داستاناشون بهم ربط دارن،پس حتما درطول اپ و همزمان باهم هرسه فیک رو بخونین که گیج نشین.لطفا قبل از شروع حتما دوفصل اول #jemini_power رو بخونید که بدونین داستان از چه قراره.…
˙˚˙˚ teaser :🥀📝بکهیون کاپیتان تیم پاسکال، از پارک چانیول که کاپیتان تیم توسکا و رقیبشه متنفره.....حالا چی میشه اگه مجبور بشن برای مسابقات جهانی تیم هاشون ادغام بشه؟چجوری چان می تونه بک رو راضی کنه؟بنظرتون می تونن با هم کنار بیان یا نه؟˙°˙° genre : 🥀🎬Romance † Smut † Sport † Dramaرمنس † اسمات † ورزشی † درام ˙°˙° couple : 🥀🎭ChanBaek • HunHan • KaiSoo • KrisHoچانبک • هونهان • کایسو • کریسهووضعیت: پایان یافته.…
بکهیون سرجاش خشکش زد. عضلاتش برای یک ثانیه از حرکت ایستادن و تمام حسهاش روی بویی که همون لحظه به مشامش رسیده بود، تمرکز کردن. اون مرد بوی قویترین و سیاهترین قهوهی جهان رو میداد، تلخ اما معتادکننده، به همراه بوی مس و آتش و شاید زیتون. بویی کاملا مردونه. بدون اینکه کنترلی روش داشته باشه، یک دفعه به طور شدیدی احساس گرسنگی کرد و لثههاش به خارش افتاد؛ خون توی گوشهاش غرش میکرد و انگار هوای اطرافش متبلور شده بود. متعجب از خودش یه قدم عقب رفت و پشت کاپوت باز اتومبیلش قایم شد._من چه مرگم شده؟هیچ وقت اینقدر شدید احساس عطش نکرده بود...کاپل: چانبک♡ سکای♡…
ɢᴀɴᴇʀ : sʟɪᴄᴇᴏғʟɪғᴇ_ғɪᴄᴛɪᴏɴ_ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ_sᴍᴜᴛᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ قشنگا،این فیک با دوتا فیک دیگه ارتباط داره. #jemini_power3 #The3sovereignty و داستاناشون بهم ربط دارن،پس حتما درطول اپ و همزمان باهم هرسه فیک رو بخونین که گیج نشین.حتما قبل از شروع، دوفصل اول #jemini_power رو بخونین بچه ها.**پس اول باید فصل اول و دوم jemini_power رو بخونین و بعد این سه تا فیک رو.…
عنوان: سایرای🎴 ژانر: عاشقانه، جنایی، فانتزی، اسمات🎋کاپل: چانبک، (شاید سورپرایز) 🩸محدودیت سنی🔞"خون! این دریاچه خون کف زمین از بدن منه! نمیتونم بفهمم دارم نفس میکشم یا نه. بدنم میلرزه. دهنم مزهی خون میده. یعنی مرگ همچین حسی داره؟ هیچ چیزیو نمیتونم واضح ببینم. اما هنوز صدای قاتلمو میشنوم..."توی این روایت قراره براتون از تجربهی مرگ و زندگی دوبارهام بگم. بعد از کشته شدن اولین چیزی که به ذهنم میرسید انتقام گرفتن بود اما یه گره تو زمان... یه تصادف پیشبینی نشده همه چیزو عوض کرد. من بیون بکهیون، کیم جیهون سابق، اینجام تا براتون از تقدیر نه چندان معمولیم بگم...(*سایرای: تو زبان ژاپنی چند واژهی مختلف برای توصیف "تولد دوباره" وجود داره و 再来 هم یکی از اوناس)…
اینجا استوری های کوتاه و وانشات های مختلف از کاپل های مختلف رو میزارم✨برای پیدا کردن کاپل مورد نظرتون به قسمت "Guide" برید…
ماجرا بین دو تا برادر ( ؟ ) نا تنی اتفاق می افته . برادرایی که قرار نیست هیچ وقت زندگی اون یکی براشون مهم باشه و بخوان به خاطرش ناراحت بشن یا حرص بخورن . ولی یکیشون متوجه می شه خیلی وقته که قولشونو فراموش کرده . و واکنش اون یکی چیه؟…