bazarganipoulad

فیمت ورق گالوانیزه بدون واسطه…

BaharShams2000

https://irconcrete.com/ready-mix-concrete-price/…

RendaTroy

عندما يُذكر أسم الغُراب ..يتراود لنا الشأوم .. أو الحظ العاثر .. نتخيل ريشه الأسود الفحمي ، هيئته المظلمة .. حضورة المرعب .. يقال في الأساطير القديمة أن الغُراب يشير للتغيير .. وهناك من يقول بأن نعيقه نذير بالموت .. كثرت الأقاويل ولكن الصفة التي تجمعهم هي أنه سوداوي .. ولكن هو ليس كذلك .. لم يكن عادي .. كان ذكي ، نبه ، مبهر ، مميز .. ومختلف .. لا يمكن منافسته .. لم يكن كأي شيء معتاد .. وجوده يفقد الأشياء قيمتها ..لم يكن كأي غُراب ..كان ولازال أول غُراب يجلب الحظ ..…

baconcity_

Season 1 : Buttons And LaceSeason 2 : Buttons And Hate• دکمه ها و نفرت 𝐂𝐨𝐮𝐩 : Jaeyong + ( Luwoo )❌این فیک فصل دوم دکمه ها و شلاقه!! ❌⚠️ : من قرضامو با دکمه‌هام پرداخت می‌کنم اما همچنین من اونارو بخشیدم. هرچقدر توی دام عشق جهیون میفتم بیشتر ازش میخوام کارهایی رو که دلم میخواد برام انجام بده.شام‌ها ، قرارها و شب‌های توی ساحل .. همه چیز یه قیمتی داره و به سرعت هر دکمه ای که براش کار کردم کم میشه. این کار برای همیشه ادامه پیدا میکنه و این دکمه ها کم و زیاد میشن؟ یا اینکه کسی کم میاره و دکمه هاش زودتر تموم میشه؟…

qahveh

استفاده از پاک‌اسکرین در روتین تهیه قهوه اسپرسو کار ساده ای است. کافی است مراحل تهیه قهوه اسپرسوی خود را همانطور که معمولا پیش می روید، آماده کنید. و از یکنواختی فرآیند لولر و تمپر قهوه اطمینان حاصل کنید.…

Nanawstay

هیونجین، از عضو جدید خانوادشون یعنی هایبرید روباه، جونگین، راضی نیست. هیونجین از ده سالگی اعتقاد داشته جونگین فقط دردسر میاره، اما هایبرید با چاله گونه های بامزه، قراره دردسری درست کنه که در برابر ش اون های دیگه چیزی نیستن. دردسری که ممکنه به قیمت جونشون تمام بشه...𝘐 𝘞𝘢𝘯𝘵 𝘛𝘰 𝘊𝘩𝘰𝘪𝘤𝘦 𝘔𝘺 𝘍𝘢𝘷𝘰𝘳𝘪𝘵𝘦 𝘚𝘵𝘢𝘳 𝘍𝘳𝘰𝘮 𝘠𝘰𝘶𝘳 𝘌𝘺𝘦𝘴𑁍🍃ژانر: رومنس، اسمات، فانتزی🍃کاپل ها: هیونین، چانمین🍃روز های اپ: پنج‌شنبه…

BlhamriHdjira

يقول نوار قباني:"ان لم يزدك البعد حبا فإنك لم تحب قبلا حقا"ومن جهة اخرى قال محمد الماضي:"ان لم تختبر حبك بالبعد ......فلن تعرف قيمته أبدا...!"ومن جهة اخرى أقول :"عند الغياب .الفراق يجعلنا نشعر بقيمة اولائك الذين لم تكن نلقي لهم بالا قبلا "…

FoFa_Mohamed

-لين: رجعتِ ليه -مروه: انا عارفه اني غلطانه عرفت قيمتك لما ..-لين: لما باعك صح بس انتِ جيتِ فـ الوقت غلط بس بالنسبالي صح انا نسيتك وربنا عوضني بـ واحده غيرك مش زيك كمليها لوحدك يـ مروه بس هتمنالك الخير بس بعيد عني-مروه: سامحني يـ لين-لين: قلبي مش بـ زرار عشان اسامحك…

yuna__2006

ادما تخم کشتن یکی دیگه رو ندارن!حاضر نیستن به هر قیمتی جون یکی دیگه رو بگیرن؛اما...اما چی میشه که تصمیم میگیرن جون خودشونو بگیرن؛به هر حال انسان ها اونقدر خودخواه هستن که درک کنن هر چیزی که مال خودشونه از چیزایی که بقیه دارن عزیزتره!پس چرا دست به قتل خودشون میزنن؟اونم با هر چیزی...اسلحه،تیغ،پریدن،گاز...شاید همه اینا از یه غم عمیق توی اعماق وجودشون سرچشمه میگیره!★★★★★★★لطفا هشدار هارو جدی بگیرید!…

itbors

تجهیزات شبکه، بورس تجهیزات شبکه اکتیو و پسیو و IT، برندهای میکروتیک، دی لینک، داهوا، تی پی لینک، سیسکو در آی تی بورس ITBors، قیمت، خرید، استعلام تجهیزات شبکه…

Parkilx

بِأحياء إيطاليا التي جمعت من بين قَلبين ، شخصيتين مُختلفتان تماماً .. حرب مُستمره لذلِك الشعور الغريب .هُناك تكمن قصة من بين صفحات الكُتب ، ومفاتيح البيانو والتُحف الفنية .قصة بدأت أحداثها دون بداية وكأنها حَرب أُقيمت بوسط مدينة واسعة . أرون - نُواه .…

Soull_Healer

تهیونگ کیم، تازه‌ وارد دبیرستان تاونسند هریس ایالات متحده، فکرش رو نمی‌کرد پسری که توی پیست مسابقه شکستش داده یکی از دانش‌آموزهای اون مدرسه باشه.جونگکوک، پسری که سخت به‌ دست می‌اومد و تهیونگ پسر شر و دردسرسازی بود که به هر قیمتی اون پسر خوشگل که از همجنس‌گراها متنفر بود رو بین بازوهای خودش می‌خواست، حتی اگه دوست‌دختر داشت!ɴᴀᴍᴇ : My Boy _ VKookɢᴇɴʀᴇ : School life, Competitive, Smutᴡʀɪᴛᴇʀ :Taehyun @Taekook_Areaa این شورت‌استوری در چنل تهکوک‌اریا آپ می‌شه.…

k__novelsna

تندفع أحصنتنا بقيادتنا نحو حروبٍ مندلعةٍ منذ سنوات عدة، بدأت على يد إمبراطور أراد تملك كل شيء.قد هدأت حروبنا القتالية لكن هناك من لايزال يقاتل، وهناك من لازال يتألم، وهناك من يعاني بينما يصارع الفقر والجوع والمرض، من يصارع آثار الحروب المخلَّفة من قِبل النبلاء وأصحاب الطبقة الملكية.ومن بين جميع الحروب التي أقيمت كان هناك حرب داخلية في قلعة كليرمونت المتوسطة مدينة ألاريون.حرب بين اب وابنه على استلام عرش الحكم وجعل ابنه خليفةً له لأجل إمبراطورية كريستاليون.بينما يسعى مجموعة شبان للبحث عن مخرجٍ لهم والعودة لعالمهم بعد ان تم جلبهم داخل قلعة كليرمونت ليتم تكليفهم بمهمة البحث عن ابن الإمبراطور الذي يظهر في احيان ويختفي فجأة في احيانٍ أخرى وإعادته لوالده كي يصبح خليفته."نحن عالقون في دوامة تنتشل منّا أجسادنا وتنتشل أرواحنا المزهقة داخل جحيم القرمزية".🍃🌸يتم تنزيلها اسبوعياً✨…

runycka

میگن شمشیر سامورایی از کاتانا بررنده تره نه؟ ولی این تا وقتیه که مرز های مشترک شمال کره زیر انگشت های کشیده ی مامور ارشد کیم سوکجین عاری از حمله ی ببرهای قرمزه نور ماه نیمه ی جنوبی کره رو روشن میکرد وقتی رییس ،کیم نامجون تصمیم گرفت چیزی رو از گاردین مرز ها بدزده چیزی نه به ارزش جید های قیمتیبلکه کالبدی که روح جین درش دمیده شده بود.چشم های جیمینی که با چشم بند ابریشم بسته شده بود درخشش ماه رو تشخیص نمیداد.مین یونگی اما توی نیمه ی تاریک سئول ایستاده بود.جایی که بعد ها قرار بود بخاطر ترس‌جیمینی‌از تاریکی با جسد کرم‌های‌شب تاب، چراغونیش‌کنه.Genres : romance/mystery-crime Young adults/ family saga/cliffhangers…

liza_liza0101

Jageer-e-Mohabbat - جاگیرِ محبتIn the heart of rural Pakistan, amidst the opulent estates of feudal lords, there existed a tale of love and enmity that defied societal norms. At the center of this story were two individuals whose initial animosity blossomed into an unexpected and tumultuous romance.The rich and powerful feudal lord's son Sardar Barlas Pamir Lakhani, who was known for his ruthless demeanor and arrogant ways. He ruled over his vast lands with an iron fist, commanding fear and respect in equal measure. His wealth and status shielded him from the consequences of his actions, and he cared little for the struggles of those beneath him.On the other side of the spectrum was Parishè Bukhari, a proud and fiercely independent young woman from a poor background. She harbored deep-seated prejudices against the wealthy elite like Sardar Barlas Pamir Lakhani, viewing them as oppressors who exploited the labor of the common people for their own gain. Her fiery spirit and unwavering principles often put her at odds with the feudal system that dominated her world.Their paths collided one day when Parishè's family, struggling to make ends meet, found themselves at the mercy of Sardar Barlas Pamir Lakhani's whims.…

chaparayeh

قیمت چاپ کاتالوگ در تهران - طراحی کاتالوگ فوری + نمونه کارطراحی و نوع متریال، دو فاکتور عمده در هزینه چاپ کاتالوگ هستند که براساس نیاز شما قابل تغییرند. در حقیقت شما می‌توانید طراحی کاتالوگ را ساده، ولی کاغذ چاپ را باکیفیت انتخاب کنید. اگرچه بهتر است توازنی بین این دو عاملِ تأثیرگذار در تعرفه چاپ برقرار کنید تا نتیجه‌ی بهتری از بودجه‌ی تبلیغاتی بگیرید. فاکتور زمان هم می‌تواند یک عامل فرعی باشد و درخواست چاپ کاتالوگ فوری در ایام خاص و خارج از نوبت، با چاپ آرایه امری انجام شدنی می باشد.https://www.arayehchap.com/catalogue-print/برای دیدن نمونه کارها به لینک بالا مراجعه شود…

jeonvear

+ من از زجر دیدن دیگران لذت میبرم !_ چه جالب ! چون منم از زجر دیدن خودم لذت میبرم ، فکر کنم بتونیم درد همدیگه رو تسکین بدیم...شاید اینجوری حس عذاب وجدانم کمتر بشه‌زجر دیدن میتونه لذت بخش باشه وقتی اون گوشه ذهنت هنوز هم خودت رو سرزنش میکنی..البته..این گزینه برای انسان هایی با روان سالم صدق نمیکنه..!باید روانت درگیر باشه تا از این موضوع لذت ببری..و حالا چه چیزی برای اونها بهتر از تسکین دهندگی درد هم بود!؟ -دوست داشتن تو یه بازیِ که آخرش باخته :)••••ᴊᴇᴏɴ ᴊᴜɴɢᴋᴏᴏᴋ | ʜᴏᴀɴɢ ʟᴀʀᴀ••••رومنس_BDSM_اسمات_ درام_رازآلود_HORROR،به‌قلم‌نینا،…

cebojib174

پلتفرم دمیرآل در سال 1397 با هدف تامین مواد اولیه واحد های صنعتی بعد از 20 سال فعالیت سنتی در بازار آهن شروع به کار نمود . در راستای نیاز های مشتریان و با هدف تسهیل در خرید و فروش مواد فلزی با استفاده از اینترنت و فناوری های روز، و تضمین آسودگی خیال مشتری از بابت اصالت و کیفیت کالا و فراهم آوردن امکان خرید در هر ساعتی از شبانه روز در سال 1401 در تهران راه اندازی شد.دمیرآل در همین مدت کوتاه موفق به جذب تامین کنندگان معتبر بازار آهن شده و در حال حاضر بیش از 50 تامین کننده در پلتفرم دمیرآل مشغول فعالیت می باشند. تامین کنندگان مذکور از طریق دمیرآل می توانند بدون نیاز به دانش فنی خاصی محصولات خود را به گستره ی بزرگی از مشتریان اینترنتی ارائه دهند. از سوی دیگر خریداران فلزات که تا پیش از این برای خرید های خرد مشکل داشته و چه بسا با مراجعه حضوری به بازار آهن نمی توانستند به خواسته خود برسند می توانند بدون نیاز به مراجعه حضوری و به دور از دغدغه ترافیک و بعد مسافت و صرف انرژی و هزینه و سردرگمی در میان انبوه فروشندگان و اتلاف وقت، با اطمینان از اصالت و کیفیت کالا و امکان مقایسه قیمت فلزات ارائه شده در سایت دمیرآل، در هر مکان و در هر ساعتی از شبانه روز که اراده نمایند مبادرت به خرید نموده و سفارش خود را در روز و ساعتی ک…

soundess12345

بسم الله الرحمن الرحيم الجزء الأول أساس بناء القاعدة دين الحق هو الجنة هو الاستقرار النفسي و المعيشي الأسري الذي يبحث عنه كل فرد من البشرية بفطرته يبحث عنه اما اليوم و في هذا الجزء وجدت نفسي انأ و العديد من أفراد يعانون من متاهة الحياة و السبب هو بعدنا على الله أصبح شخص عاجز عن عمل شيء لا يتضرع إلى الله ليتضرع و ينزل من قيمته لشخص بوسائل غير شرعية مخالفة للقانون كأنواع الرشوة ونحن نعلم كثيرا أمراض هذا العصر فأصبح الغني يعيش على ظهر الفقير فبماله يأخذ حق أخيه وأسباب هذه الأمراض هيا بعدنا عن الله فأصبحنا نتخذ الإسلام كاعذرا فقط نحن مسلمون نحن امة الإسلام لكنهم لا يفعلون ما يقوله دين الحق لان دين الحق مبنى على عماد وهو العماد الأساسي لبناء قاعدة صحيحة آلا و هو الأخلاق أخلاق رسول الله أخلاق المؤمن الصحيحة العمل الصالح الابتعاد على النواهي السير على طريق الصحيح الاقتراب من الله بعبادات من الآن الذي يعمل بالأخلاق فقد خلى مجتمع مسلم من الأخلاق فأصبحت تخلو كل من دولة والمجتمع و الأسرة والفرد منها فأصبح الفرد يفسر الدين حسب ما يناسبه فيأتي بأية من القرءان الكريم يأخذها و يفسرها بنظرته أصبح الفرد يشرك من اجل إن يعيش في هناء أصبح الفرد يحب الدنيا الفانية و فرط في الآخرة الدائمة إلى أين نحن بت…

AylaXee

عنوان: صدمین روز - Hundredth Dayنویسنده: xeeژانر: تخیلی - Fluffy - رومانتیکزوج: کایلومعرفی:.هر روز و هر ساعت به اسم لذت بردن کارای زیادی میکنیم بی توجه به این موضوع که آیا لذت ما برای بقیه هم لذت بخش هست یا نه، بی توجه دردی که گاهی به بقیه میدیدم انقدر توی این دروغ پیش میریم که دیگه فراموش میکنیم لذت واقعی چه رنگ و بویی داشته و فقط میخوایم باور کنیم داریم لذت میبریم ولو به قیمت نابود کردن وجودخودمون و فقط لحظه ای به خود می آییم که وجود زخمی ما تصمیم به انتقام ازمون میگیرهفوروارد:روبی هوف بزرگی کرد "خنگی.. خنگ... یعنی لو هان رو یادت نمیاد؟ البته خب منم اگه اندازه تو به همه چیز جز ارزش ادما فک میکردم مطئنا این پسر رو یادم میرفت، بذار راهنمایی کنم، ترم دوم دانشکده، احیانا یه شوخی خرکی نکردی؟"کای کمی سرشو چپ و راست خم کرد و با نگاه هنگی به اونطرف خیابون سعی داشت به خاطر بیاره چیزی که روبی میگفت ماله 19 سالگیش بود و اون الان 26 سالش بود و حتی یادش نمی امد دیروز چه لباسی پوشیده بوده چه برسه به اینکه بدونه 7 سال پیش چیکار کردهروبی چشمش رو چرخوند، خیلی کلافه بود، به وجود اوردن این بچه یکی از اشتباهاتش بود "هوف... 7 سال پیش اون توی دانشکده شما بورس شد... و شما کَله خرا فک کردین یه سوژه خوب برا مسخره بازیتون پیدا کردین... هنوز یا…