#4 Sekai

Background color
Font
Font size
Line height

جونگین همونطور که آب میخورد سمت آشپزخونه رفت و با دیدن سهون تقریبا هرچی آب تو دهنش بود و با شدت تف کرد. "چیکار داری میکنی؟" جونگین متعجب پرسید و سهون با خنده ریزی جواب داد "دارم ظرفارو میشورم" جونگین اخم ریزی کرد و به سر تا پای سهون خیره شد. "بعد با بالا تنه ی لخت؟" سهون دوباره نرم خندید. "خب مشکلش چیه، هوا گرمه" و به کارش ادامه داد. جونگین بعد از گذاشتن لیوان روی کابینت، خسته پاهاش رو روی زمین کشید و سمت دوست پسر قد بلند و جذابش رفت و اون رو از پشت بغل گرفت. "جونگینا؟" سهون آروم صدا کرد و جونگین در جواب همونطور که چشماش رو بسته بود و در آرامش ریلکس میکرد هومی گفت. "خسته ای؟" سهون پرسید و جونگین روی شونه ی سهون سر تکون داد. "استراحت کن" سهون آروم گفت و به ظرف شستن ادامه داد. "بریم بخوابیم" جونگین آروم گفت و صورتش رو به بازوی سهون چسبوند و به صورت خوش تراش سهون خیره شد. "ظرفارو بشورم بعد" سهون گفت و ظرف بعدی رو برداشت. "آندههههه سهونا. الان بریم :(" جونگین با لب های آویزون و چشمای خسته گفت و به سهون خیره شد. "برو دراز بکش میام الان" سهون گفت و لبخند زد. "آندهه!!" و گاز آرومی از بازوی سهون گرفت. سهون در تعجب بهش خیره شد و شیر آب رو بست. " یا کیم جونگین! بکهیون هیونگ کم بود حالا تو ام گاز میگیری؟" با خنده گفت و جونگینم خندید. "خب چیکار ظرفا داری آقای اوه به دوس پسر خسته ات توجه کن" جونگین گفت و سهون به چند تا ظرفی که توی سینک بود، خیره شد. "بیا بابا" جونگین همونطور که ازش جدا شد، دست سهون رو گرفت و سمت اتاقشون کشید. "وقتی با عروسک یکیت کردم. انقد سفت بغلت کردم تا له شی تا خوابم ببره میفهمی" سهون گفت و هردوتاشون روی تخت افتادن و سهون پتو رو روشون کشید. " از خدامم باشه" جونگین گفت. چرخید و سهون رو بغل کرد. "لباسم عوض نکنم یعنی؟" سهون پرسید و جونگین سر تکون داد. "شلوارت که راحتیه. تو ام که گرمایی ای همون بدون تی شرت بخواب حق مطلب ادا میشه" سهون خندید و موهای جونگین رو بوسید. "شب بخیر تدی بر خوشگلم" سهون گفت و جونگین گردن سهون رو بوسید. "شب بخیر آقای خوشتیپ" و چشماش رو بست و سرش رو روی سینه سهون تنظیم کرد.


You are reading the story above: TeenFic.Net