LOTUS
Summary: بنا به دلایلی که در ادامه متوجه خواهید شد، ماندن در خانه بیچاره و دیوانهام کرده بود. گرچه پدرم مرد مهربان و دوست داشتنی است اما نمیتوانستم بیش از این پیش او و مارهای زنگی که به اسم "خانواده" دورمان جمع کرده بود بمانم در نتیجه، بعد از گذشتن از افکار خودکشی و خود تخریبی فراوان، تصمیم گرفتم آنجا را ترک کنم. البته که پسر لوسی مثل من، ان هم از طبقه مرفه جامعه، هرگز قصد نداشت زندگی را برای خودش بیش از این سخت کند یا زیر پل بخوابد. برای فرار از ان جهنم تصمیم گرفتم پیش تنها خانواده دیگری که در دنیا داشتم فرار کنم. پیش برادر بزرگترم که در لسآنجلس زندگی میکرد. گاهی با خودم فکر میکنم که اگر میدانستم در آن شهر لعنتی چه چیزی انتظارم را میکشد باز هم سرنوشت خود را قبول میکرد و در انجا به عنوان لوتوس متولد میشدم؟ البته که بله! لوتوس بودن درست ترین اتفاقی بود که در زندگی برایم افتاد. گرچه اتفاق خیلی شادی نبود و بیشتر مواقع داشتم جیغ میکشیدم و گریه میکردم اما بازهم درستترین بود چرا که در این مسیر با "او" آشنا شدم. با شاهزاده دورگه، شاه قلبم... Couple: teakook genre: مافیایی، اکشن، درام، عاشقانه، علمی تخیلی، Write by Madi madness🍒…