I won't LET you BURY it || KTV
أثم وقع في حب قديسة بوابة الجحيم كانت تُفتح له علي مصراعيها بينما هي كانت في النعيم تصرخ ألماً عليه .كيم تايهيونغ إختار أن يكون أثم مُتلذذ بآثامه .° SHORT PARTS °…
أثم وقع في حب قديسة بوابة الجحيم كانت تُفتح له علي مصراعيها بينما هي كانت في النعيم تصرخ ألماً عليه .كيم تايهيونغ إختار أن يكون أثم مُتلذذ بآثامه .° SHORT PARTS °…
نبض بشكل اسرع من تلك الانياب الظاهرهمجتمعين وكأن الضحيه امامهم لكن ما هي سوي سيدة لهمكانت واثقه به لكنه رغمًا عنه تذوق دمائها وباتت الالذ له...…
"ما هو الحساس عندما لا تعرف قواك او من انت تعرف فقط انك كارثه ولا بد التخلص منها قبل أن تتخلص منهم""حتا الذين قريبين منك يخافو ان تفقدي السيطره وتقتلهم الجميع يرهبك شعور سيء بحق"" بدأت تلك الحرب القاتله بسببي وستنتهي بموتي وموته"…
~ هری استایلز یه مرد ایدهآل و جنتلمنه که همراه نامزدش به مهمونی عروسیِ یکی از بهترین دوست های دوران دبیرستانش میره و چی میشه اگه اونجا اکسش رو هم ببینه که دعوت شده؟ ~~ لویی تاملینسون، پسری که صورت زیبا و رمانتیک بودنش زبانزد خاص و عام شده فقط یه نفر هست که ازش خوشش نمیاد، اکس دیوونه و وحشیش.. ~~ و چه اتفاقی میوفته اگه سرنوشت دوباره اون دو نفر رو سر راه هم قرار بده؟ اما اینبار به شیوه ی نوین و عجیب تری؟ ~+ فاک یو هری تو همین الان اون زن رو کُشتی!_ اگه جاخالی نمیدادی اینطور نمیشد!!ژانر : عاشقانه، کمدی، تخیلی و زامبی.کاپل : لری.هشدار ❌ [ داخلِ این داستان از الفاظ رکیک استفاده شده و محتویاتش مناسب برای هر سنینی نیست ]…
كاران فتاة في 16من عمرها عندما كانت 13 سنة كانت تحب و تعشق فامبيرز(مصاصي دماء) كاران محبة للخوارق طبيعية حلمها كان غريب و كان عبارة عن أن تصبح مصاصة دماء لانها كانت تعشقهم و كانت تعلم كل شيء عليهم و عندما كانت تخبر أمها كانت تقول لها انها مجنونة او شيء من هذه القبيلة في يوم من الأيام كانت تمشي في ليل و نظرت امامها و رأت شيء لم يكن في حسبان لقد كان مصاص دماء كان فمه كله دم و عينيه حمروان و كان يبتسم ولكن كانت في حالة صدمة و حالة فرح لانها وأخيرا وجدت مصاص دماء حقيقي لانهم كانو يقولون لها انهم أسطورة…
حبى للدماء جَعلنى ماصه لها،حبى لك ماذا سيفعل بى؟.…
تەنها وامبیرەکردەوە باش ئەبێシ!…
وضعیت: درحال آپ..writer: Lukacouple: YeonbinGenre: Action,Dram,Romance,Smutچوی سوبین به تازگی از طرف محل کارش، خونه ای گرفته که شرط اون داشتن همسر،امتیاز بالا هست و اون هم تصمیم میگیره با چوی یونجون، دوست دوران دبیرستانش این خونه رو بگیره که البته یونجون از همون دوران، سوبین رو دوست داشته ولی بهش نگفتهچند روز بعد از خرید خونش، ویروسی پخش میشه که باعث حرکات و رفتار های عجیبی از طرف انسان ها میشه و بیمار ها مثل زامبی رفتار میکنن و به دیگران حمله میکنن، چی میشه اگه چوی سوبین به همراه هم خونه ایش چوی یونجون، توی این ساختمون گیر بیفتن؟ چه اتفاق هایی قراره بیفته؟سوبین هم عاشق یونجون میشه؟ آیا اون ها سالم میمونن؟…