Tags: romance
I'łł fıgħт føя чøυ_S1

I'łł fıgħт føя чøυ_S1

82,410 11,142 25

(ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ)《عشق 》▪گاهی باعث نفرت میشه ▪گاهی کورت میکنه▪گاهی اونقدر قشنگه که حس میکنی تو خیال زندگی میکنی▪گاهی انقدر شیرینه که دلت رو میزنه《عشق، به اندازه زیباییش دردناکه》عشقی که باعث میشه با وجود همه ی درد ها و غم ها ،با اینکه سخته ولی قوی بمونن و بجنگن ‌...Geɴre : Roмαɴce , Drαмα ,Aиgυšт, S..Coυple : Kooĸv❅•─────────🏷ᴹʸ ᶜʰᵃᶰᶰᵉˡ : @everythinganndnothing…

Dear friend,

Dear friend,

412 118 7

نامه هایی برای تو. بعد از خوندن هر نامه اون رو توی جعبه کمک های اولیه قرار بدین تا در صورت نیاز مثل چسب زخم ازش استفاده کنید.فرستادن جواب نامه اجباری نیست اما اگه فرستادین توی قلبم خونه دارین :)از طرف موب، مبین، مبینابه دوست عزیزمسلام!…

A lost dream

A lost dream

141 18 5

ژانر:فلاف،روزمرهکاپل: ؟ + ؟ +چانبکخلاصه ای از داستان:از دست دادن همه چی و شروع از نقطه صفر چه حسی می‌تونه داشته باشه؟!ناامیدی،غم،خستگی،دلشکستگی،تنهایی و....من کلکسیونی از همه این هام...…

The Shy Night

The Shy Night

740,331 24,810 43

For an extra dose of romance, I present these short little stories of love.…

𝖫   𝗅𝗂𝗄𝖾   𝖫𝗈𝗏𝖾𝗅𝗒 𝗅𝗂𝖿𝖾

𝖫 𝗅𝗂𝗄𝖾 𝖫𝗈𝗏𝖾𝗅𝗒 𝗅𝗂𝖿𝖾

71,482 7,399 27

{ پایان یافته }خلاصه : " جئون جونگ کوک " آلفایی با درک و فهم ؛ به خصوص با جفت کوچولو و عزیزش ‌! و" کیم تهیونگ " امگایی که سنش برای ازدواج خیلی کم بود ! کاپل : کوکوی بخشی از داستان : به چشم های سبز آبی جفتش نگاه کرد + چرا قبول کردی نامزدم باشی ؟ ...نذاشت حرف آلفا تموم بشه _ پدر و مادرت رو نمیشناسی ؟؟ با حرص و کمی خشم گفت و سرش رو پایین انداخت آلفا هم تکخند تلخی کرد و سری به نشانه ی تاسف تکون داد+ چرا ... خوب مشناسمشون ! اما امگا دوباره سر بلند کرد و اینبار با چشم هایی مظلوم که جایگزین چشم های عصبیش بود ، به آلفا نگاه کرد _ تو قرار نیست مثل اونا اذیتم کنی ... نه ؟؟؟با مظلومیت گفت و دستش رو آروم سمت دست مشت شده ی آلفا حرکت داد اما زودتر دستش رو گرفت و آروم روش رو نوازش کرد غم بزرگی از اینکه جفتش انقدر معصومه توی دلش نشسته بود + نه عزیزم !! ... به هیچ وجه !!!! ...ژانر : امگاورس ، رومنس ، امپرگ ، لیتل انگست ، هپی اند…

𝐅𝐨𝐫𝐬𝐞 𝐈𝐧 𝐔𝐧𝐚𝐥𝐭𝐫𝐚 𝐕𝐢𝐭𝐚 [𝐋.𝐒]

𝐅𝐨𝐫𝐬𝐞 𝐈𝐧 𝐔𝐧𝐚𝐥𝐭𝐫𝐚 𝐕𝐢𝐭𝐚 [𝐋.𝐒]

1,354 268 6

_به من نگاه کن.به من نگاه کن هری.. من یه غم و درد زنده ام، ولی تورو کنار خودم نگه میدارم.مراقبتم.. که غرق کثافتم نشی!_تو مُردی لویی..متاسفم دارلینگ، اما حالا این غم و درد متعلق به منه.…

My Aphrodite

My Aphrodite

3,218 848 26

کاغذی که از قطرات آب عمرش کوتاه شد:تا فراتر از سفید شدن دونه به دونه تارهای بلوند ابریشمیتنخِ قرمزم فقط و فقط متعلق به خودتهآفرودیتِ منکاپل: یونمین-مینیونژانر: فلاف، روزمره، صافت.…

𝖂𝖍𝖎𝖙𝖊 𝕹𝖎𝖌𝖍𝖙𝖘 _ 𝙆𝙤𝙤𝙠𝙫/𝙆𝙧𝙞𝙨𝙝𝙤【𝟮 𝗩𝗲𝗿】

𝖂𝖍𝖎𝖙𝖊 𝕹𝖎𝖌𝖍𝖙𝖘 _ 𝙆𝙤𝙤𝙠𝙫/𝙆𝙧𝙞𝙨𝙝𝙤【𝟮 𝗩𝗲𝗿】

345 85 6

با صدای نسبتا بلندی صدا زد:"آقا!" نمی دانست اما گویا این لحظه ای بود که بار ها در اشعار عاشقانه ی چینی به خطِ چشم نوازِ کانجی، بر صفحه ی کاهیِ کاغذ سُراییده شده بودند... او هم زیر چشمی نگاهی به مرد انداخت و سرش را پایین آورد. +حالا دیدید نباید از من فرار میکردید؟...اگه من نبودم معلوم نبود...._آخه من که شما رو نمیشناسم...گفتم شما هم...فوری حرفش را قطع کرد. صدایش چه گوش نواز و دلنشین بود. آه! مثل اینکه داشت خواب میدید.غم به دلش ریخت. متاسف شد که چرا تا آن مدت حتی یک بار فرصت اظهار عشق به او پیدا نکرده بود. +حالا من رو میشناسید؟POSTER: Lisa Perrin…

🎲 lotto	🎲

🎲 lotto 🎲

3,521 290 10

چی میشه اگه دنیا بخواد روی بدش رو به کسی نشون بده 💢آیا اون فرد میتونه اعتراض کنه؟ 🗣️ یا اینکه اون فرد حق انتخاب داره؟ ☝️جواب گزینه ی هیچ کدام است 🚫 اون فرد کاری نمیتونه بکنه جز جنگیدن 🥊 توی این مسیر اگه قوی باشی 💪 میتونه به اوج برسی اما امان از روزی که توانایی جنگیدن نداشته باشی اون وقته که زیر بار سنگین دنیا له میشی 🕳️ بکهیون کسیه که روی قله ی کوه ایستاده ⛰️ اما این زندگی به هیچ کس قول نداده که تا آخر در یک مرحله باقی میمونه.. این زندگی یه بازیه 🎮 همون طور که ممکنه یک نفر از فرش به عرش برسه... ممکنه یک نفر هم از بالای اون قله سقوط کنه ⛰️ آیا بکهیون میتونه در برابر غم از دست دادن مهم ترین اشخاص زندگیش سر خم نکنه و به این بازی خطر ناک ادامه بده؟ یا این که دربرابر غول بازی یعنی پارک چانیول کم میاره؟ اون به دنبال انتقام میره یا در غم از دست رفتگانش میسوزه؟ آیا پارک چانیول واقعا یک هیولاست؟ برای گرفتن جواب تمام این سوال ها فیک 🎲Lotto🎲 رو دنبال کنید عشقولیا 💕کاپل های داستان : چانبک، ویکوک ژانر : ددی کینک، جنایی، اسمات، هارش، bdsm... نویسنده : Nera روز های آپ جمعه ها... دوستون دارم... لطفا 🎲Lotto🎲 رو دنبال کنید ❤️…

The Boundaries

The Boundaries

2,103 288 19

عصر آن روز احساس میکردم از دنیایی با مرز و محدوده های نامرئی خارج شده ام، شاید وقتی با غم از کسی فاصله میگیری این حس را تجربه میکنی...…

شازده کوچولو 🍃

شازده کوچولو 🍃

4,373 741 26

عاقبت يك روزي يك جاييدلت اهلي يك نفر مي شود ...🌸🍃…

« مفهومی متشکل از انبوه حروف »

« مفهومی متشکل از انبوه حروف »

7 2 1

گوری از نوشته ها برای به فراموشی سپردن غم هایم…

" Found In Moonlit Valleys "

697 236 13

𓅓Middle Of The Night..._فصل دوم "Lost In Moonlit Valleys "_شکست ، تسلیم شدن ، مرگ ، تنهایی و درد هیچ مرحمی ندارن هیچ مرحمی...+مطمئنی؟_ تو چی فکر میکنی؟ نکنه میخوای باز از اون حرفای قشنگ بهم بزنی؟ +نمیدونم قشنگه یا نه ولی میدونم تنها مرحمی که میشناسم عشقه ، عشقی بدون محدودیت و ناخواسته ، که تمام غم هات رو از یادت ببره و درمانت کنه.°گاهی ، شاید هم همیشه اون چیزی که میخوای اتفاق نمیوفته ...#1 Wizard#1 Snape#1 Magic…

ایران

ایران

82 2 6

«میدونی چی از همه بدتر بود زین اینکه دیدم بعد از من حالت خوبه، داغونم کرد وقتی شنیدم ازدواج کردی اون وقت من اینجا داشتم از غم دوریت دیوونه میشدم این انصاف نبود که تو انقدر بدون من شاد باشی» آذر دیگه جونی براش نمونده بود…

Angel.Devil

Angel.Devil

4,414 770 29

فصل 1پایان یافتهبه زودی با فصل 2 و 3 برمیگردمجیمین بچه یه فرشته و شیطانهتو تمام سال های زندگیش فکر میکنه مامانش مرده ولی مادرش تمام مدت حواسش به اون بوده....بخشی از فیک...+ولی من عاشقش شدم×تو اشتباه میکنی. نکنه میخوای مثل مادرت تبعید و مجازات بشی؟+ برام مهم نیست.... فقط دلم میخواد با اون باشم....یکدفعه سوزش بدی رو روی سمت راست صورتم حس کردم....الان... الان پدرم برای اولین بار تو ۲۰ سال زندگیم منو زد؟.....دویدم تو اتاقم و بعد یه مدت یکی در زد....کاپل: کوکمین، تهگی، نامجین، جی هوپ و کاپ مخفیژانر: اسمات، رومنس، غم انگیز، هپی اند، آمپرگ، امگاورس…

Mine

Mine

3,745 187 19

It's a modern fairytale about the Sun and The Rain falling in love. Now will there be rainbows or would there be ashes.کبھی کبھی یاد میں ابھرتے ہیں، نقش ماضی مٹے مٹے سےآزمائش دل و نظر کی، وہ قربتیں سی ، وہ فاصلے سےکبھی کبھی آرزو کے صحرا میں، آ کے رُکتے ہیں قافلے سےوہ ساری باتیں لگاؤ کی سی، وہ سارے عنواں وصال کے سےنگاہ و دل کو قرار کیسا؟ نشاط و غم میں کمی کہاں کی؟وہ جب ملے ہیں تو ان سے ہر بار ، کی ہے الفت نئے سرے سے…

Sneakpeak Of Stories

Sneakpeak Of Stories

5,914 102 12

Clips and editings of upcoming novel…

🖤جرمی به نام عشق🖤

🖤جرمی به نام عشق🖤

353 10 34

این بوک رمان نیست...☘داستان نیست...🌼فن فیک و فن آرت هم نیست...🍁این جا من شعرها و چیزهایی که موقع خوندن هر کدوم از رمان ها و فن فیک ها به من الهام شده رو نوشتم🍓پس من نوشتم و مینویسم و شما بیان و بگید اسم اون داستان و رمان و فن فیک چیه!!🍒این طوری هم من و هم شما با بوک ها و رمان های دیگه آشنا میشیم و شاید درست بگید و من اعلام کنم و باهم براش گریه و ذوق کنیم و فن گرلی و بویی کنیم🍎🍇فقط من راهنمایی هایی که میتونم بکنم ایناست:🍇اول.بوک ها داخل واتپدن.🥭دوم.کاپل های ۹۰ درصد بوک ها ویکوک و کوکوی اند.🍊❌اسم هر پارت،اسمی هست که من برای شعرم انتخاب کردم و ممکن هست یک بوک یا رمان بیشتر از یک شعر داشته باشه❌بریم که شروع کنیم....❗❗❗…

‪𝗔𝗹𝗽𝗵𝗮 𝗼𝗿 𝗼𝗺𝗲𝗴𝗮؟

‪𝗔𝗹𝗽𝗵𝗮 𝗼𝗿 𝗼𝗺𝗲𝗴𝗮؟

85,370 16,162 48

اخطار: ما هیچ مسئولیتی در قبال اکلیل هایی که قراره ازتون بپاچه قبول نمیکنیم :)))🌈"سیزده سال اول زندگیم به این فکر میکردم که قرار یه آلفا باشم؛ ولی خب این دنیا همیشه خواسته های منو به تخمش گرفته‌.و از اونجایی که کارما در برابر من تبدیل میشه به مادر فولاد زره، در یه تصمیم ناگهانی منو تبدیل کرد به چیزی که خودمم نمیدونم چیه!محض رضای خدا! من یه امگام که فورومون آلفا رو داره!و موضوع جایی پیچیده تر شد که اون امگا، یعنی پارک جیمین رو دیدم.اوه! راستی خودمو معرفی نکردم؛من کیم تهیونگم، ۲۵ سالمه و نمیدونم آلفام یا امگا..."[Complete]Name: Alpha or Omega?Genre:Smut،Mpreg، Romance، Comedy، omegaverse، fluffCouple: VminWritten by: BoOMi#1:omegaverse#1:teahyung#2:jimin#5:mpreg…

I Wish / OneShot

I Wish / OneShot

389 72 1

عنوان: کاش...! - I wish...!زوج: کایبکژانر: Angst (غم انگیز)نویسنده: xeeتعداد صفحات: 6معرفی:فرصت عاشق بودن اونقدرام که فکر میکنیم طولانی نیست، روزهای ما، فرصت هایی که مطمئنینم تا ابد برای ما وجوددارن خیلی زودتر از چیزی که فکر میکنیم به دست خودمون از دستمون بیرون کشیده میشن.فوروارد:موهای مشکی و پر کلاغیش رو با هزار وسواس مرتب کرد، نگاهی به خط چشمش انداخت، با اینکه خودش زیاد دوستش نداشت ولی خب جونگین گفته بود خط چشم جذاب ترش میکنه، همینطور موهای پر کلاغی.نفس عمیقی کشید و با لبخند پهنی جلو در ایستاد، از بالکن دیده بود کای ماشینشون رو جلو آپارتمان قدیمیشون پارک کرده، ماشین جدید و مدل بالاشونو، با فکر کردن به اینکه بلاخره یکی از اون همیشه خواستناشون محقق شده خنده ریزی کرد، همین که صدای پای پشت در رو شنید، پرید و در رو باز کردبا ذوق خاصی سلام کرد، دستش رو جلو برد تا کیف و کت جونگین رو ازش بگیره، جونگین کیف رو توی دستش گذاشت و اجازه داد بک کت رو از تنش بیرون بکشه ولی انقدر توی فکر بود که حتی سرش رو بالا نیاورد تا رنگ موی جدید و خط چشم بی نقص بک رو ببینه…