•Sofia•
سوفیا" نام و داستان زندگی دختریه که افسردگیش تمام لحظات زندگیش رو در بر گرفتهاما یه مرد میتونه معادلات آدمو بهم بریزه؟مثلا جای زخمات رو بفهمه و دقیقا جوری پانسمانش کنه که دیگه خودِ قبلیتو یادت نیاد.2020 - Completed…
سوفیا" نام و داستان زندگی دختریه که افسردگیش تمام لحظات زندگیش رو در بر گرفتهاما یه مرد میتونه معادلات آدمو بهم بریزه؟مثلا جای زخمات رو بفهمه و دقیقا جوری پانسمانش کنه که دیگه خودِ قبلیتو یادت نیاد.2020 - Completed…
Archangelicهمتای فرشتهکاپل: هونهان، چانبکژانر:رمنس.درام.اسمات. ددی کینکنویسنده:@m_a_h_i_0_1چنل: @hunhanerafanfin و @exohunhanfanfictionاینستاگرام: @hunhanfanfictionسایت آپلود:www.exohunhanfanfiction.blogfa.com…
+ دوستت دارم!_ بخاطر سیب ترشهام؟+ اونم هست...ولی حتی اگه اونها هم نباشن، بازم دوستت دارم.🍏 کاپل: کوکوی🍏 ژانر: امگاورس، رمنس، فلاف🍏 وضعیت: تکمیل شده.…
The Suicide Shop_Jean Teulé…
Name: "𝙢𝙮 𝙘𝙤𝙢𝙢𝙖𝙣𝙙𝙚𝙧"🔞- اگه اینقدر علاقه به مردن داری... میتونم زودتر از این تمرینهای کشنده دخلت رو بیارم!جونگکوک که گونه و چونش توی دست بزرگ فرماندهش تحت فشار بود، نالهی آرومی کرد و جوابش رو داد:- آهه...فرمانده... اینقدر دوست داری من رو با دستهای خودت بکشی؟تهیونگ نیشخندی زد و با ول کردن چونش؛ انگشت شستش رو سمت زخم ابروی سربازش برد و نوازشش کرد.- تو این مدت... جز کشتنت به چیز دیگهای فکر نکردم!⊹ کاپل⤟ویکوک⊹ ژانر⤟اسمات-رومنس-اکشن-معمایی…
_اسـلـحـه_نویسنده: راحیل کاپل: کوکوی ژانر: جنایی، اکشن، پلیسی، انگست، ماجراجویی، اسماتخلاصه:فرمانده جونگکوک، عاشق دل شکسته ای که برای گرفتن انتقام قتل دوستپسرش تراشه ای رو می سازه که عاقبت همهاشون رو نامعلوم میکنهو کیم تهیونگی که ادعا میکنه فقط یک کافهداره و دوست دبیرستان جونگکوکه وارد زندگیش میشه اما آیا واقعا تهیونگ همونیه که نشون میده یا چیز های دیگه ای توی فکرش داره؟…
پسرِ مو بلند | 𝖫𝗈𝗇𝗀 𝖧𝖺𝗂𝗋𝖾𝖽 𝖡𝗈𝗒 -کامل شــده- همه چی از اونجایی شروع شد که دال، پسرِ ۵ سالهی کیم تهیونگ، با دیدنِ موهای بلند و آبیِ پسری، اون رو "مامان" صدا زد و این بود اولین دیدارِ اون پسرِ مو بلند و تهیونگی که کلِ زندگیِ بعد از جداییش از همسرش رو با جق زدن میگذروند! ژانر ↶ عاشقانه، فلاف، کمدی، چتاستوری، توییتر، ددیکینک، اسماتکاپل ↶«اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓«فرعی - سُپ»قسمتی از فیک ↶_از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین دریای موهات گیر کرد!_منم از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین شلوار و باکسرت گیر کرد!•روزِ آپ: یکشنبه ها•…
|انتقام|تهیونگی که تازه از لندن برگشته،مجبور به ازدواج با پسر داییش جئون جونگکوک میشه__________جونگکوکی که به صورت پنهانی تحت درمان بخاطر مشکلات روانی ناشی از ترومای کودکیش قرار دارد!__________ نامه از دستش سر خورد،توی بهت فرو رفته بود،به سختی گردنشو چرخ داد و نگاه شوکه شو به بچه های خوابیده توی کالسکه انداخت.بچه هات؟! جونگکوک؟! اون دوتا طفل معصوم نطفه های حرومزاده ی همسرش بودند؟!__________گوشه ی دیوار کز کرده،به جونگکوک که چهره اش به طرز خطرناکی عوض شده بود،خیره شد!جونگکوک:«بهت گفته بودم اون روی سگ منو بالا نیار!!!!»couple:taekook(اصلی),yoonmin,....Genre:smut,mystery,horror,(ازدواج اجباری),slice of life, روانشناختی,🔞written by heyli شروع آپ"12 آگوست 2023"/22مرداد 1402پایان آپ"...."هشدار!!داستان پره بگاییه وازلین به همراه خود داشته باشین!!!!"ستاد مبارزه با پارگی"بچه مچه نیاد🚷…
Complated✅شاید درکش برات سخت باشه،اما من برای اینکه مجبور به انتخاب نشم،از خودم گذشتم.کاپل اصلی:؟؟؟؟کاپل فرعی:یونمین…
🖇|•انفورسر𓄵🖇|•فصل اول کامل شد🖇|•ژانر:اکشن|جنایی|انگست|اسمات+18 |سیاسی|رمنس🖇|•نویسنده:مستانی🖇|•کاپل:چانبک|هونهان🚬🖇|•روزهای آپ:شنبه ها،سه شنبه ها🖇|•وضعیت:فیک بلند🖇|•به دلیل داشتن صحنه های جنایی و خشن این فیکشن محدودیت سنی دارد🔞⛓️توجه⛔این فیکشن در حال آپ هستش⛔بیون بکهیون(آندراس) حاصل گناه پاپ و راهبه کلیسا مردی ساکن آمریکا و یکی از شهروندهای قدرتمند آمریکاس دخالت و نفوذ بالای تو سیستم کشورداری کشورهای مختلف داره و مثل ویروس به هر اطلاعاتی که بخواد دسترسی پیدا میکنه کیلددار همه درهای بسته و نابغه_ریاضی یک جنایتکاربزرگ که حکومت تاریکی رو روی زمین ایجاد کرده🗝💥پارک چان یول پسر سرلشکر پارک یکی از فرماندهان بزرگ و نامی کره_شمالی برای حفاظت از امنیت و اطلاعات کشورش مجبور میشه ریسک خطرناک و بزرگی به جونش بخره مردی که سالها از عمرش صرف خطرناک ترین ماموریت زندگیش و دستگیر کردن شیطان بزرگ بیون آندراس میکنه...⛓🔗🚬…
عنوان فیک : !PERTAIN TO YOU (وابسته به تو!)ژانر : رمانتیک، اسمات، دبیرستانی:)کاپل : ییژان.....ژان تاپ (ZSWW)❤💚خلاصه ای از داستان:ژان پسری از خانوادهی مرفع، که با آمدن ییبو به زندگیاش دغدغه های جدیدی پیدا میکند...___________________________________________________________________امیدوارم از اولین داستانم خوشتون بیاد و برای لحظاتیم که شده با خوندنش از زندگی عادی فاصله بگیرید🙂💙…
اون ها پدر و مادر نبودندابزاری برای شکنجه دادن بودنداون فقط منتظر یک ناجی بود...اون مرد وقتی رسید که پسر شکسته بود…
[Completed]☜︎︎︎--تمام زندگی اش هول محور اشتباهاتش میچرخد و شروع به کشیدنش داخل سیاه چاله ی کابوس میکند او با هر اشتباه زندگی اش را بیشتر به کابوس مبدل میکند، کابوسی سرد و سیاهتنها راه نجاتش معشوق شیرینش است که هر لحظه از هم دور و دورتر میشوند او در جستجوی زره ای آرامش، چه در بیداری و یا خواب در کابوس گمشدهپایان این کابوس، برایش تلخ است یا شیرین؟ --☞︎︎︎☞︎︎︎ 𝒁𝒊𝒂𝒎 , 𝑳𝒂𝒓𝒓𝒚 , 𝑵𝒊𝒂𝒍𝒍 ɪɴ ᴇɴɢʟᴀɴᴅ 🇬🇧🎖Top rankings:{🥇 #1 واندایرکشن#18 Directioner#48 ziammayn }…
_ میگن عشق اول مهمه، ولی بیشتر که آدم فکر میکنه میبینه از اون مهمتر عشق دومه... عشق دوم وقتی میاد که برای اولین بار قلب آدم شکسته، نفس آدم گرفته شده، امید آدم از بین رفته و آدم فهمیده همهی عشقها تا ابد نمیمونن... حالا فاصله کمی بیشتر نگه داشته میشه... همیشه آدم کمی مواظبتره... حالا باورها کمی بیشتر زمان میبرن... کمکم آدم تشخیص میده واقعی رو از الکی... سطحی رو از جدی... و گذرا رو از ماندگار... بنظرم باید به عشق دوم خیلی تبریک گفت... باید دستش رو گرفت و فشرد چون زمانی توی دل آدم جا گرفته که آدم فکر میکرد... مطمئن بود... و شک نداشت که دیگه هرگز عاشق نمیشه...کاپل ها : تهکوک / سُپ…
سلام سازمان حمایت از کودکین معصوممن جئون جونگ کوکم۱۸ سالمه .. ینی داره میشه برای همین زیر سن قانونی ام و به شما مربوط میشممن خیلی انسان خوب و نیکوکاری هستم و اصلا رمان های بد بد نمیخونم و فیلم های بد بد نمیبینمحرفای بد بد نمیزنمفکرای بد بدم نمیکنممدیونین فک کنین دروغ میگممن تک فرزندم و خداروشکر هیچ موجوده دیگه ای مزاحمم نیستبه قوله آپا یکی یدونه خله دیوونهاما من نه خلم و نه دیوونه بلکم خیلیم باهوشم و به درد جامعه میخورمهم اکنون که این نامه را مینویسم مامان و بابام صدام کردن تا راجبه موضوع مهمی حرف بزنیممنم تمام اون موارد بد بدی که البته انجامشون ندادم جلوی چشمامهو نگرانم که ته این صحبته مهم عمرمو بدم شماپس صمیمانه خواهش مندم به دادم برسید جئون جونگ کوک ، سئول"کاپل اصلی : VKOOKکاپل های فرعی : SOPE , NAMJINژانر : رومنس ، فان ، لیتل اسپیس…
جئون جونگکوک انتقالیِ جدید، ساکت و مرموز. خب چه ربطی به کیم تهیونگ_کسی که سرش درد میکنه برای دردسر_داره؟ اون عوضی میخواد از راز های جونگکوک سر دربیاره!دیگه همه از کراش مین یونگی_گربه ی سِرّ و بداخلاقِ پوکر، وقتی که پارک جیمین سال بالایی رو میبینه آف میشه_روی همون که خوشگلترین پسر کلاس بالاییهاست و خبرش حتی تا پایینپایینیهام اومده، خبر دارن.دوتا معلم میتونن تو تایم کاری، کاری جز کار هم انجام بدن؟ به نظرتون چی؟آیا آخر قصهما، به هم رسیدنه؟ اصلا من توی داستان تو نقشی دارم؟Start: 1401/09/24End: 1401/07/09…
وانشات تهکوک و کوکوی اولین بوکیه دارم مینویسماگه خواستید برای بوکاتون ایده بگیری بهم بگید بخونم خوشحال میشم✨…
"_قلب من لیاقت تو رو نداره. هر زخمی که اون زد رو تو بستی. هر اشکی که به خاطر اون بود رو تو پاک کردی. ولی قلبم هزاربار دیگه اونو انتخاب می کنه."******کاپل ها:جیکوک،ویهوپ و....(بعدا اضافه میشه)زمان آپ:هرهفتهشروع آپ:۶خرداد۱۴۰۱…
صدای آشنایی داخل گوشهاش پیچید و گریه بیصداش به ضجه های بلند تبدیل شد. دستهای بیرمقش رو روی صورتش گذاشت و چهره زخمیش رو پشتش پنهان کرد. تهیونگ از درد میترسید، از زنده موندن میترسید، میترسید از اتاق منزجرکننده بیمارستان خارج بشه و تمام زندگیش به یکباره جلوش فرو بریزه. سرش داخل آغوش گرمی فرو رفت. عطر بلوشنل داخل بینیش پیچید. چنگی به کت زمستونی مرد زد و هقهقهاش با قدرت بیشتری آزاد شدن. "چیزی نیست گل وحشی، من اینجام"…
(خواهر ناتنی)جنلیسا~لیسا تامبوی بعد از ازدواج مجدد مادرش به مدرسه جدید، شهر جدید منتقل میشه. معلوم شد، اون نمیدونست که مدرسه ای که در آن جابجا میشه، مدرسه ای تماماً دخترانه و سختگیرانه هست.اولین روزش، ملاقات با رئیس شورای دانش آموزی ترسناک و سختگیر اونو ترسوند. و هنوز نمیدونست که این دختر خواهر ناتنیاش هست. اما مامانش توی خونه بهش گفت، و این خیلی ناگهانی بود. این جنی رئیس شورای دانش آموزی خشن درمورد خواهر ناتنی خودش چه فکری میکنه؟…