Tags:
He Was Blue

He Was Blue

265,887 24,705 49

..-میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟سرمو تکون دادم..برگشت و به پشتش خوابید..بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود..-OH he was blue..لبخند زدم و چرخیدم سمتش..-چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد..تااینکه اون شب از نزدیک چشماتو دیدم..-کدوم شب ؟؟سرشو برگردوند سمتو خندید..-همون شبی که بوسیدمت..…

The pregnant lou(larry stylinson)

The pregnant lou(larry stylinson)

103,683 9,430 34

[ completed ](لويى يه بچه مثبت به تمام معنا هستش)سلام اسم من لويى تاملينسون هستم حتى شک دارم که فاميليم اين باشه 18 سالمه و تا چند ماه پيش تو پرورشگاه لندن بودم ولى چون به سن قانونى رسيدم ديگه اونجا نموندمالان تو زير زمين ساختمونى که ٣ واحد بيشتر نداره زندگى و کار ميکنم و تغرييبا دو ساعت تا لندن فاصله دارهحقوق زياد نميگيرم چون اين اين سه خانواده وضشون جالب نيست ولى من مشکلى ندارم چون يه جا براى خوابيدن دارم :)......(هرى يه منفى بين به تمام معناست زياد نميتونه سالم فکر کنه و زود عصبى ميشه)سلام اسمه من هرى استايلزه 20 سالمه پسره دور دونه مامان و بابام که يکى از ثروتمند ترين هاى لندننکه هرچى بخوام همون لحظه برام براوردش ميکننماشين ها ،خونه ها، خدمت کارايى که ٢۴ ساعته اطرافه مننولى من از اين زندگى خسته که نه ولى يه جورايى تکرارى شده .…

Crestfallen |سرافکنده| Vkook

Crestfallen |سرافکنده| Vkook

2,037 211 14

𖤍 Couple : Vkook𖤍 Genre : Mafia_romance_smut_Psychology- چرا باید همچین حسی بهت داشته باشم ؟چیزیه که نمیتونم بگم...نمیتونم توضیحش بدم. - تو توی من چی میبینی تهیونگ ؟- نور جونگکوک...خیلی زیاد...هرگز همچین نور درخشانی ندیده بودم.-میخوام کنارت بمونم ، تا آخر این راه... تو هم خوب میدونی که این نمایش یه مرگ تدریجیه.هربار که میکشت، مرگ رو ملاقات میکرد .از نزدیک.مردمک چشمهای قهوه ای رنگش،به نرمی گشاد شد.درست شبیه یه چاله عمیق که برای بیشتر دیدن، رشد میکرد.خونهایی که پاشیده میشد و توی هوا پرواز میکرد انعکاس واضحی توی مردمکهای گشاد شدش، به جا میذاشتن.هنوزهم ضربان قلبش طبیعی بود.بدون هیچ نوسانی...اولین قطره خون روی پوست صورتش نشست و با تمام وجودش اون گرما و مرگی که به واسطه زندگی متولد شده بود رو حس کرد.پلک‌هاش رو‌ روی هم گذاشت و چشمهاش رو بست.همه چیز کند پیش میرفت...لرزش پلک‌هاش و به آرومی شدت گرفتن ضربان قلبش تنها نشونه هایی بودن که میگفت باید بره عقب...…

𝐕-𝟕𝟏𝟔  |  𝐎𝐧 𝐇𝐨𝐥𝐝

𝐕-𝟕𝟏𝟔 | 𝐎𝐧 𝐇𝐨𝐥𝐝

3,347 1,032 19

جسد زن رو که روی پهلوش روی زمین افتاده بود رو برگردوند و نگاهش روی گردنش چرخید دست های لرزونش رو جلو برد و زنجیری که از گردن زن آویزون بود رو گرفت و از زیر یقه ی لباسش بیرون کشید با دیدن آویز خونی گردنبند زن خون توی رگ هاش یخ بست و سر جاش خشکش زد. اون آویز رو بهتر از هر کس دیگه ای میشناخت و مطمئن بود که از اون آویز فقط یه دونه توی دنیا وجود داشت اما با وجود مدرکی که جلوی چشمش بود باز هم ذهنش نمیخواست باور کنه کسی که با اون وضعیت و جسم یخ زده و بی جونش روی زمین خوابیده بود همون زنی باشه که همیشه با لبخند گرم و مهربونش به زندگیش رنگ میپاشید و قرار بود به زودی باهاش ازدواج کنه چند ثانیه گذشت تا بلاخره تونست گرمای اشک هاش رو روی گونه هاش حس کنه.…

𝐌𝐲 𝐁𝐫𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐌𝐨𝐨𝐧

𝐌𝐲 𝐁𝐫𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐌𝐨𝐨𝐧

1,478 266 6

" ماهِ‌ دِرَخشانِ مَن " فصل دوم آبی و صورتی"حالا 22 سال از ازدواج کیم نامجون و کیم سوکجین گذشته!تهیونگ و جونگ‌کوک بزرگ شدن و هر کدوم یه مسیرو برای آینده شون انتخاب کردن. اما این وسط یسری چیزا طبق خواسته اونا پیش نمیره!توی جدال عشق و نفرت کدوم برنده میشن؟جونگ‌کوکی که یه آیدول معروف و سوپر استاره یا کیم تهیونگی که رئیس کمپانیِ و جا پای پدرش، نامجون گذاشته؟قسمتی از فیک :_ به من دست نزن + اینطوری نکن ماه من ، ازم رو برنگردون .پسر کوچیکتر ضربه ای به سینه اش زد و به عقب روندش:_ دیگه منو اونجوری صدا نکن ، تو یه عوضی شدی کیم تهیونگ!دیگه نمیشناسمت .+ جونگ‌کوک اگر رفتی از این در بیرون دیگه نمیتونی برگردی ، نه به زندگیم ، نه به قلب من .پوزخند پسر کوچیکتر باعث شد چیزی توی قفسه سینه اش بلرزه، ترس از دست دادنش داشت دیوونش میکرد:_ خودتو قلبت برین به جهنم.. کیم تهیونگ •••𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝐌𝐲 𝐁𝐫𝐢𝐠𝐡𝐭 𝐌𝐨𝐨𝐧 •• 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞. 𝐒𝐦𝐮𝐭 . 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭 ••𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝐓𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤 •••••in #taekookin #vkookin #namjinin #yoonmin in #sopein #bangtan in #bts…

JeminiPower3

JeminiPower3

1,209 383 20

این فصل ادامه دوفصله قبله،پس حتما اول اون دوتا فصل رو بخونین بعد این رو شروع کنید.یه چیز دیگه:قشنگا،این فصل با دوتا فیک مرتبطه. #WeCannotRemember #The3sovereignty و داستاناشون بهم ربط دارن،پس حتما درطول اپ و همزمان باهم هرسه فیک رو بخونین که گیج نشین.حتما قبل از شروع، دوفصل قبلی رو بخونین که بدونبن داستان از چه قراره.هم دوفصل قبل وهم این دوتا فیک جدیدهمگی همینجا اپ میشن،پس فالو داشته باشید اینجارو.…

🌘شـب‌که‌میـشه🌒

🌘شـب‌که‌میـشه🌒

663 160 42

نگفت مادر ، خب مادر نداشتیم...نگفت پدر ، خب پدرمون بعد از مادرمون دیگه پدر نبود یه جنگجو بود...اون گفت دین ، اولین حرفش این بود ، دی...میدونید من بیشتر از یه برادر براش بودم ، من مادرش بودم ، پدرش بودم ، من همه کَسِش بودم...وقتی برای اولین بار سرشو به سرم نزدیک کرد و منو بوسید حال عجیبی داشتم فهمیدم حس من نصبت به اون برادرانه نیست و...#شب_که_میشه...فن فیک وینسست از سم و دین به نویسندگی S_M_H با موضوع خود سریال که حقیقت spn رو آشکار می‌کنه 😍وضعیتِ‌آپ=به‌دلیل‌کم‌بودن‌حمایت‌متوقف‌شد🥀🌩️…

♣️new moon♣️

♣️new moon♣️

3,514 409 9

کاپل:چانبک . هونهان . کریسهو . کایسوژانر : امپرگ . اسمات . کمی بی دی اس ام . درام .....خلاصه:بکهیون یه پسر پولدار اما خوش گذرونه که مادره شو وقتی ۱۵ ساله ش بود به قتل رسید و هیچ کس دنبال قاتل نگشت و به بکهیون گفتن که مرگ مادرش خودکشی بوده و پدرش همیشه میگفت که دلیله خودکشیه مادرش اونه و بکهیون با همین عقیده که مادرش بخاطر اون خودشو کشته عذاب وجدان داره تا اینکه یک روز پارک چانیول پسر نامزد جدیده پدرش پاش تو زندگیه اون باز میشه و چی میشه که وقتی بکهیون میفهمه که پدر پارک چانیول یه قاتل اما پولداره؟! 💣💣💣💣💣قسمتی از فیک:+بنظرت توی این دنیا جایی واسه ما هست؟آروم آروم به بکهیون نزدیک شد و توی گوشش گفت:_ البته که هست ما فقط باید جایه دقیقه شو پیدا کنیم .با یه نیشخند گفت و دستشو روی شکمه بکهیون حرکت داد.....💣💣💣💣💣💣💣محدودیت سنی نمی زارم چون میدونم افرادی هستن که اگه مثلا بگم مثبت ۱۸بازم میخوننن😊😊پس اگه روحیتون با بی دی اس ام و رابطه های سادیسمی جور نیست کلا بیخیالش شید😜…

ایران

ایران

82 2 6

«میدونی چی از همه بدتر بود زین اینکه دیدم بعد از من حالت خوبه، داغونم کرد وقتی شنیدم ازدواج کردی اون وقت من اینجا داشتم از غم دوریت دیوونه میشدم این انصاف نبود که تو انقدر بدون من شاد باشی» آذر دیگه جونی براش نمونده بود…

Dark And Dangerous Love | On Hold

Dark And Dangerous Love | On Hold

48,589 4,983 42

همه چیز در جهان درباره ی سکسه ، به غیر از سکس. سکس درباره ی قدرته" -اسکار وایلد خلاصه داستان : زمین : سال 2438 دنیا الان متفاوته : به وسیله ی هیولاهای بی رحم و ظالم حکمرانی میشه. تمام چیزی که اولین بلک برن میخواست آزادی بود. ولی چطور میتونی از پیرترین خون آشامی که وجود داره و پادشاه قوی ترین نژادی که تا به حال پاش رو روی زمین گذاشته فرار کنی...؟ ولی میز میچرخه (شرایط همونطور نمیمونه) خون آشام ها از دل شب طلوع کردن تا به سیاره ای که مال خودشون بود حکومت کنن و از اول کنترلش کنن قرن 25ام ، عهد سلسه مراتب ، تعصب ، طمع و رنج و عذاب بود. اون رزی بود که بین خارها اسیر شده بود. پادشاه بلند قد ، تاریک و جذاب بدون روح , بدون رحم ، بدون هیچ توانایی برای دوست داشتن و قدردانی ; مردی که بیش از اندازه حس مالکیت داشت. یک ارباب فریبنده با چشم های سبز دلربا، با یک روح مهربان ، موهای پریشان تیره و یک لبخند چال دار که قلبت رو به لرزه در میاورد. عشق دوران کودکی ، مردی که اولین باور داشت همونیه که میخواد ، مردی که باید باهاش ازدواج کنه ...تا این که سرنوشت مداخله کرد (Harry Styles & Zayn malik AU) [Persian Translation] Copyright All Rights Reserved @MollyNight ❌داستان خصوصيه ، قبل از خوندن ، پيج رو فالو كنيد❌ #48 in Persian FanFiction…

wednesday

wednesday

594 87 1

≕ Oneshot : Wednesday🔮≕ Oneshot Information📝 :🔮 Main Couple ➸ Vminkook🔮 Genre ➸ Romance, Fantasy, Smut, Light bdsm🔮 Age Category ➸ NC +18🔮 Writer ➸ #Silvia🔮 Writer ID ➸ @Silvia_wr ≕ Story Description : +بیا یه قرار بذاریم ونزدی، تو نه تحت تاثیر آلفای من قرار گرفتی و نه، افسون جونگکوک. ما می‌خوایم موقع مهمونی طور دیگه‌ای مسحورت کنیم، هوم؟_می‌دونی من چرا از مدرسه‌ی قبلیم اخراج شدم و به نورمور اومدم؟+کیه که داستان مهیج تو رو نشنیده باشه؟ پسری که توی آزمایشگاه مدرسه‌ی قبلیش بِشر هیدروفلوریک اسید رو، روی شلوار سه تا از هم‌کلاسی‌هاش ریخت. چرا؟ چون اون‌ها قصد ایجاد یک ارتباط جنسی مسالمت آمیز رو داشتن و حدس بزن چی؟ افسوس که دیک هر سه تاشون، با اون ترکیب خورنده نابود شد!_جیمین من کارم با مواد شیمیایی خیلی خوبه. حواست باشه!+پس بذار اینبار ما کاری کنیم تا شمِ عطر سازیت بکار بیفته. من بدجور دلم یه عطر با رایحه‌ی اقیانوس، نیکوتین و توت فرنگی می‌خواد، تهیونگ! میتونی همچین عطری بسازی؟‎🔮#Multishot┇#Wednesday┇#Teaser―――――――――――――――『 @BTSGALAXYIR…

Last Angel (Rule s1)

Last Angel (Rule s1)

14,921 1,604 22

Rule:«Reconstructed of past»Gener:Romance,Angst,BDSM,Fantsy,Kink,+18دستور:«بازسازی گذشته»ژانر:عاشقانه,غمگین,بی دی اس ام,فانتزی,کینک,+18خلاصه فیک:جیمین پسری که توسط ناپدریش اذیت میشه,پسری که بعد از 23 سال با شش پسر دوست میشه,کسی که فکر میکنه مادرش به پدرش خیانت کرده و باعث مرگشه...چی میشه اگه دوستاش برده شیطان باشن؟چی میشه مادرش یه فرشته عاشق باشه؟چی میشه چشم اهریمن دنبال جیمین باشه؟قسمتی از فیک:به جی هوپ نگاه کردم رو صورتش طرح های ترسناکی بود که به رنگ قرمز و سیاه بودن جی هوپ تقریبا منو به سمت اون عمارت میکشوند بلاخره سکوت بینمون و شکوندم حالم خیلی بد بود بزور حرف زدم:ه..هی.هیون..هیونگ...م..ما...ک..کجا..می...میریمبا چهره ترسناکش بهم نگاه کرد و پوزخندی زد :نترس جیمین شی داریم میریم خونه ما!اما لحنش تسکین دهنده نبود انگار داشت تهدیدم میکرد+ه..هیو..نگ...من......و..برگ..ردوننمیتونستم راه برم میترسیدم,هر لحظه به اون عمارت ترسناک نزدیک تر میشدیمجی هوپ خودشو به من چسبوند و تو گوشم زمزمه کرد:به خونه خوش اومدی جیمین!***جیمین فهمید که بازم خراب کرده حرفی نزد که جونگکوک عصبی تر داد زد :تو احمق منو چی صدا کردی؟جیمین با ترس گفت:متا....کوک با یه پوزخند از روی حرصش گفت:اگه یکبار دیگه این کلمه رو بگی زبونتو میبرم تا دیگه نتونی متاسفم..…

𝗣𝘂𝗿𝗽𝗹𝗲 𝗠𝗼𝗷𝗶𝘁𝗼 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄

𝗣𝘂𝗿𝗽𝗹𝗲 𝗠𝗼𝗷𝗶𝘁𝗼 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄

25,151 5,099 24

موهیتوی بنفش | 𝖯𝗎𝗋𝗉𝗅𝖾 𝗆𝗈𝗃𝗂𝗍𝗈تلقین چیزیه که روی ناخودآگاهِ انسان تاثیر میزاره، اگر با یک چیزی مدام مغزت رو به گا بدی و با خودت تکرار و تلقین کنی، قطعا توی ذهنت شکل میگیره. اما نه عاشق بودن! عشق رو نمیشه با تظاهر، پول و مال و زیبایی بدست آورد. تظاهر به دوست داشتن فقط میتونه احساساتِ واقعی که داری و ناخودآگاهت سعی داره اونهارو از خودآگاهت مخفی کنه، برات رو کنه و تورو تو یک بگایی بندازه!ژانر ↶عاشقانه، کمدی، کمی دراما، اسمات کاپل ↶«اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓«فرعی - سپ»قسمتی از فیک ↶_به من نگو موهیتوی بنفش!_پس چی بگم؟ غیر ازینه که مثل یک موهیتو تو یک روزِ تابستونیِ گرمِ تخمی، برام لذت بخش و آرامش بخشی؟ غیر ازینه که با اون موهای بنفشِ دلبرت، ضربان قلبم رو روی هزار میبری و کاری میکنی دلم بخواد هرروز صبح اون تار های بنفشِ لعنتی روی سینه‌م باشن؟ خب بیشعور. تو خودِ موهیتوی بنفشی!•روزِ آپ: سه شنبه ها•…