Fairytale
میتونی چشماتو روی چیزایی که نمیخوای ببینی ببندی ولی نمیتونی قلبت رو روی چیزهایی که نمیخوای احساس کنی ببندی .!! _جانی_دپ…
میتونی چشماتو روی چیزایی که نمیخوای ببینی ببندی ولی نمیتونی قلبت رو روی چیزهایی که نمیخوای احساس کنی ببندی .!! _جانی_دپ…
"The King" "پادشاه "فصل دوم "The Prince"{♡}{♡}{♡}{♡}بازی . بازیه .چه با همنوعمون بازی کنیم چه زندگی .چه تمیز باشه چه کثیف . اخرشه فقط یه نفر برنده است . و من توی زندگیم مطمئن شدن دیگه نمیخوام بازنده باشم . دیگه نمیخوام اون کسی باشم که باش بازی میشه . من میخوام کسی باشه که بازی رو شروع میکنه . و کسی باشم که برنده باشه . این منه جدیده . اعتراض داری ؟ خوب به چپم . این دفعه زندگیم رو خودم میسازم. و معذرت که قراره خیلی ها اذیت بشن . -مینیونگیفصل دوم prince…
"Prince ""شاهزاده "***_***_***彼は黒い墓地に彼の興味を埋めます...در قبرستان سیاه تبار دفع می کند علایقش را ...***_***_***تا مغز و استخونش طعم درد رو چشیده بود . دیگه توانی برای برخاستن و مقابله با زندگی بی رحم و از خود راضیش رو نداشت . اون شکسته بود . خیلی وقت بود که تیکه هاش داشتن هم خودش و هم اطرافیانش رو زخمی میکردن . بوم نقاشی زندگیش کاملا سیاه رنگ شده بود . و برای همیشه سیاه هم میموند .تا عشق دورترین فاصله رو داشت . تا مردنش یه اینچ دیگه مونده بود .تا دیوانگی اش یه خط باریک فرضی وجود داشت . تا تاریک تر شدن قلبش به یه تلنگر بیشتر نیاز نداشت .نابودی بهترین توصیف برایش بود . پدر و مادر ...همسر ...خواهر ... آرامش ... خوشحالی ... فکر آزاد ... همه رو زندگی ازش دریق کرده بود ... تا به چیزی دل بست نابود شد ... پودر شد ... خاکستر شد ... دود شد رفت هوا ... کشته شد ...[Completedl][کامل شده فصل اول ]…