Evaniyule
sinner angel [KOOKV]

sinner angel [KOOKV]

50,231 4,910 33

مقدمه:چه اتفاقی برای قلبت میافته وقتی بفهمی پدر و مادرت تورو نمیخان از تو بدشون میاد و برای منفعت خودشون دارن تورو به یه بار میفروشن؟درسته روحت میشکنهحالا فکر کنید این اتفاق برای تهیونگ داستان ما افتادهلی:ببرینشتهیونگ:چ...چی؟؟...نه خواهش میکنم توروخدا بابا هر کاری بگی واست میکنم مامان برات کلفتی میکنم نزارین ببرنمپدرش نزدیکش میشه و چونشو توی دستش فشار میده:فکر کردی کسی که خودش تورو فرستاده برت میگردونه...جنس خریده شده پس گرفته نمیشود...یک ماه بعدجیمین:نشد...پیدا نشد...خسته شدم...دیگه نمیکشم یون..جانگکوک:اینجا چه خبرهههههه؟با داد گفت و به دختر و پسری که در حال بوسیدن هم بودن نگاه کردنارو:اقای جئون خواهش میکنم توضیح میدم بهتونجانگکوک:صد دفعه من به شماهای کوفتی گفتم این کارای کوفتی تر از خودتونو توی شرکت من انجام ندید گفتم یا نگفتم؟نارو:گفتید قربان گفتیدژانر:اسمات_انگست_ارباب برده ای_امپرگ_کمی کمدی (خیلی کم شاید در حد فقط یه سه چهار خط حرف)وضعیت:در حال اپروز های اپ:هر موقع نویسنده گشادیشو کنار بزاره و به مغزش فشار بیارهو از اونجایی که گشاده خیلی زیاد شما باید به بزرگی خودتون ببخشیدشامیدوارم خوشتون بیاد حمایتش کنید فیکشن من رو و اسمش رو برای دوستا و هر کسی که دوست دارید بدید تا اون ها…

Oneshot

Oneshot

856 65 3

خب عزیزان اینجا یک سری وانشات از هر کاپلی که دوست داشته باشه نویسنده آپ میشه امیدوارم دوست داشته باشید💜…